کلمه جو
صفحه اصلی

can


معنی : قوطی، حلبی، قوطی کنسرو، قادر بودن، قدرت داشتن، امکان داشتن، در قوطی ریختن، زندان کردن، اخراج کردن، توانایی داشتن
معانی دیگر : مخفف:، کانادا، کانادایی، توانستن، کاوستن، یارا بودن، یارستن، احتمال داشتن، (از نظر حقوقی و اخلاقی) حق داشتن، (عامیانه) اجازه داشتن (هم معنی may است)، (مهجور) دانستن، جعبه ی حلبی، ظرف حلبی (در انگلیس tin هم می گویند)، ظرف فلزی دردار، حلب، پیت، سطل دردار، (امریکا - خودمانی) زندان، هلفدان، در قوطی کردن، شیشه کردن (مربا یا ترشی و غیره)، کنسرو کردن، (خودمانی) اخراج کردن، موقوف کردن، جلوگیری کردن، به اندازه ی یک قوطی، کپل، مستراح فرنگی، ناوشکن، (نوار صوتی و غیره) ضبط کردن، امکان داشتن may

انگلیسی به فارسی

قادر بودن، قدرت داشتن، امکان داشتن


حلبی، قوطی، قوطی کنسرو، در قوطی ریختن، زندان کردن، اخراج کردن، ظرف


می توان، قوطی، حلبی، قوطی کنسرو، قادر بودن، قدرت داشتن، امکان داشتن، در قوطی ریختن، زندان کردن، اخراج کردن، توانایی داشتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل کمکی ( auxiliary verb )
حالات: can, could
(1) تعریف: to have the ability to.
مشابه: know

- She can play the piano beautifully.
[ترجمه 1234] او می تواند پیانو را به زیبایی بنوازد.
[ترجمه علی] او می تواند به زیبایی پیانو بنوازد
[ترجمه Ata] آن زن می تواند به زیبایی پیانو بزند
[ترجمه emily] آن زن میتواند به خوبی پیانو بزند
[ترجمه Reza] او میتواند پیانو را به زیبایی بزند
[ترجمه ترگمان] او می تواند به زیبایی پیانو بنوازد
[ترجمه گوگل] او می تواند پیانو را به زیبایی بازی کند
- Can you swim?
[ترجمه Ata] آیا تو می توانی شما کنی؟
[ترجمه محمد حسین کریمی] آیا تو می تونی شنا کنی. . . . شنا بلدی
[ترجمه محمد حسین کریمی] شنا بلدی. . . . میتوانید شنا کنید
[ترجمه R] تو می توانی شنا کنی؟
[ترجمه ترگمان] شنا بلدی؟
[ترجمه گوگل] می توانید شنا کنید؟
- I can't cook, so I eat out a lot.
[ترجمه Setayesh-Arya] من نمیتونم آشپزی کنم، بنابراین زیاد بیرون ( منظور رستوران ) غذا می خورم
[ترجمه Reza] من نمیتونم آشپزی کنم، بنابرین من زیاد بیرون غذا میخورم
[ترجمه ترگمان] من آشپزی بلد نیستم، بنابراین زیاد غذا می خورم
[ترجمه گوگل] من نمی توانم طبخ کنم، بنابراین خیلی بخورم

(2) تعریف: to have the power or right to.

- Only the boss can hire and fire employees.
[ترجمه Setayesh-Arya] فقط رئیس می تواند کارکنانش را استخدام یا اخراج کند
[ترجمه ترگمان] تنها رئیس می تواند کارمندان را استخدام و اخراج کند
[ترجمه گوگل] فقط رئیس می تواند کارکنان را استخدام و آتش بزند

(3) تعریف: to have permission to.

- Can I come in?
[ترجمه محمد حسین کریمی] من میتونم بیام داخل. . . . آیا میتونم وارد شوم. . . . میتونم بیام تو
[ترجمه ترگمان] میتونم بیام تو؟
[ترجمه گوگل] آیا می توانم وارد شوم؟
- You can't smoke anywhere in the hospital.
[ترجمه Setayesh-Arya] شما نمیتوانید در هیچ جای بیمارستان سیگار بکشید
[ترجمه ترگمان] تو نباید هیچ جا تو بیمارستان سیگار بکشی
[ترجمه گوگل] شما در هر بیمارستان نمی توانید سیگار بکشید

(4) تعریف: used to express the potential for something to happen or to be as one expects.

- It can snow in this area even in May.
[ترجمه M.R.SHAKH] دراین منطقه میتواند برف ببارد حتی در ماه می.
[ترجمه ترگمان] در این منطقه حتی در ماه می هم برف می بارد
[ترجمه گوگل] این می تواند در این منطقه حتی در ماه می برف
- He can't be her father because he's too young.
[ترجمه ترگمان] اون نمی تونه پدرش باشه، چون اون خیلی جوونه
[ترجمه گوگل] او نمی تواند پدرش باشد زیرا او خیلی جوان است
اسم ( noun )
(1) تعریف: a commercial metal container, often cylindrical, for food or other products.

- He prefers beer in a bottle to beer in a can.
[ترجمه Setayesh-Arya] او ترجیح می دهد آبجو در یک شیشه باشد تا در یک قوطی
[ترجمه ترگمان] او آبجو را در بطری آبجو ترجیح می دهد
[ترجمه گوگل] او ترجیح می دهد آبجو در یک بطری آبجو در یک می تواند
- Food lasts quite a long time when stored in cans.
[ترجمه ترگمان] غذا مدت زمان زیادی است که در قوطی ها نگهداری می شود
[ترجمه گوگل] غذا زمانی طولانی است که در قوطی ها ذخیره می شود

(2) تعریف: the contents of such a container.

- She ate the whole can of peaches.
[ترجمه Setayesh-Arya] او تمام کمپوت هلو را خورد
[ترجمه ترگمان] اون کل قوطی هلو رو خورد
[ترجمه گوگل] او کل میوه هلو را خورد
- Add one can of condensed milk to the mixture.
[ترجمه ترگمان] یک قوطی شیر عسلی را به مخلوط اضافه کنید
[ترجمه گوگل] شیر میوه را به مخلوط اضافه کنید

(3) تعریف: a larger container for garbage or other waste.

- We bring the garbage cans out to the curb every Tuesday.
[ترجمه ترگمان] ما هر سه شنبه سطل زباله را کنار می گذاریم
[ترجمه گوگل] ما هر سه شنبه را به حوضچه های زباله بیرون می آوریم

(4) تعریف: (slang) the buttocks.
مشابه: bottom

- How can you just sit there on your can and not help us?
[ترجمه ترگمان] چطور میتونی اونجا بشینی و به ما کمک نکنی؟
[ترجمه گوگل] چطور می توانستید در آنجا بمانید و به ما کمک نکنید؟

(5) تعریف: (slang) jail.
مشابه: jug, stir

- He spent two years in the can.
[ترجمه arh616] او دو سال را در زندان به سر برد
[ترجمه ترگمان] او دو سال را در قوطی به سر برد
[ترجمه گوگل] او دو سال در کار می گذرد

(6) تعریف: (slang) a restroom.

- The last time I saw him, he was in the can throwing up.
[ترجمه ترگمان] ، آخرین باری که دیدمش توی آسانسور بود
[ترجمه گوگل] آخرین بار من او را دیدم، او در می تواند پرتاب
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cans, canning, canned
(1) تعریف: to preserve (food) by sealing in a jar or can.

- We can tomatoes from our garden every summer.
[ترجمه ترگمان] ما می تونیم هر تابستون از باغ مون پول بگیریم
[ترجمه گوگل] ما هر تابستان می توانیم گوجه فرنگی را از باغمان ببریم

(2) تعریف: (informal) to fire.
مشابه: fire

- His boss canned him for now showing up to work last Friday.
[ترجمه ترگمان] رئیسش او را در حال حاضر آماده کرده بود تا جمعه گذشته کار کند
[ترجمه گوگل] رئیس او او را در حال حاضر نشان می دهد تا کار جمعه گذشته

(3) تعریف: (informal) to put a stop to.

- Please can that noise!
[ترجمه Setayesh-Arya] لطفا این سروصدا رو متوقف کن
[ترجمه ترگمان] خواهش می کنم این صدا و صدا کنید!
[ترجمه گوگل] لطفا این سر و صدا را داشته باشید

• tin, aluminum container; (slang) jail, prison; (slang used in canada and the usa) toilet, bathroom; dismissal, firing from a position (or job, etc.)
be able; be capable; be entitled
preserve in jars, preserve in cans (of food); dismiss, fire from a position (or job, etc.)
if you can do something, it is possible for you to do it or you are allowed to do it.
if you can do something, you have the skill or ability to do it.
you use can in questions as a polite way of asking someone to do something.
if you say that something cannot be true or cannot happen, you mean that you feel sure that it is not true or will not happen.
you use can't and can...not in questions in order to ask people to do something, and sometimes to show you are annoyed or unhappy.
a can is a sealed metal container for food, drink, or paint.
you also use can to refer to a can and its contents, or to the contents only.
when food or drink is canned, it is put into a metal container and sealed.
see also canned.

دیکشنری تخصصی

[خودرو] Controller Area Network. شبکه رابط بین سیستم مرکزی کنترل اتومبیل (ECU) و سیستم کنترل محیطی اتومبیل (ABS , AIRBAG , کولر ....)
[سینما] منعکس کننده 1000 واتی - فیلم دان - قوطی فیلم
[مهندسی گاز] ظرف، قوطی
[نساجی] ظرف - قوطی - جعبه فیتیله - بانکه

مترادف و متضاد

Antonyms: employ, hire


Synonyms: ax, boot, bounce, cashier, discharge, dismiss, expel, give the heave ho, kick out, let go, sack, terminate


قوطی (اسم)
tin, package, box, canister, can, packet

حلبی (اسم)
tin, can, tinfoil

قوطی کنسرو (اسم)
can

قادر بودن (فعل)
can, may

قدرت داشتن (فعل)
can

امکان داشتن (فعل)
can, may

در قوطی ریختن (فعل)
can

زندان کردن (فعل)
prison, can, lock up

اخراج کردن (فعل)
deport, out, exorcise, can, oust, send down, exorcize

توانایی داشتن (فعل)
can, may

container, usually metallic


Synonyms: aluminum, bottle, bucket, canister, cannikin, gunboat, gutbucket, jar, package, pop top, receptacle, tin, vessel


toilet


Synonyms: head, john, johnny, latrine, lavatory, litter box, outhouse, pot, potty, privy, restroom, sandbox, throne, washroom, water closet


buttocks


Synonyms: backside, behind, butt, derrière, fanny, fundament, gluteus maximus, hind end, posterior, rump, seat, tush


preserve fruit, vegetable


Synonyms: bottle, keep, put up


be able


Synonyms: be capable of, be equal to, be up to, be within one’s area, be within one’s control, can do, commit, could, cut the mustard, have it made, lie in one’s power, make it, make out, make the grade, manage, may, take care of


Antonyms: cannot


fire from job


جملات نمونه

can you swim?

می‌توانی شنا کنی؟


No,I cannot (can't) swim.

نه شنا بلد نیستم.


I can't come tonight.

امشب نمی‌توانم بیایم.


1. can a singular person be understood apart from his culture?
آیا می توان یک شخص واحد را جدا از فرهنگش مورد پژوهش قرارداد؟

2. can anybody design a better schedule?
آیا کسی می تواند برنامه ی بهتری تنظیم کند؟

3. can i be of any help to you?
آیا می توانم به شما کمک کنم ؟

4. can i be of any service?
آیا خدمتی از دست من برمی آید؟

5. can i interest you in a cup of tea?
چای میل دارید؟،چای چطور؟

6. can i open the window now?
آیا حق دارم حالا پنجره را بازکنم ؟

7. can i open the window?
آیا می توانم (اجازه دارم) پنجره را باز کنم ؟

8. can i see your book for just a second ?
آیا می توانم کتاب شما را فقط برای یک لحظه ببینم ؟

9. can intelligence be inherited?
آیا می توان هوش را به ارث برد؟

10. can it be true?
آیا ممکن است (یا می تواند) صحت داشته باشد؟

11. can she account for her actions?
آیا می تواند رفتار خود را توجیه کند؟

12. can that branch hold your weight?
آیا آن شاخه می تواند وزن تو را تحمل کند؟

13. can you afford to buy this mansion?
آیا قدرت خرید این کاخ را دارید؟

14. can you cap this verse?
آیا می توانی جواب این شعر را بیاوری ؟

15. can you count to five?
می توانی تا پنج بشماری ؟

16. can you count?
می توانی بشماری ؟ (می توانی حساب کنی ؟)

17. can you differentiate between these two colors?
آیا می توانی این دو رنگ را از هم تشخیص بدهی ؟

18. can you drive a car?
می توانی ماشین برانی ؟

19. can you explain the significance of this part of the contract?
آیا می توانی فحوای این قسمت از قرارداد را توضیح بدهی ؟

20. can you give me a lift if you're mobile?
اگر اتومبیل داری ممکن است مرا برسانی ؟

21. can you give me more information about his parentage?
آیا می توانی درباره ی اصل و نسب او اطلاعات بیشتری به من بدهی ؟

22. can you help me with this suitcase, son?
پسرم،می توانی در حمل این چمدان به من کمک کنی ؟

23. can you identify every child in this photograph?
آیا می توانید هر یک از بچه هایی را که در این عکس هستند شناسایی کنید؟

24. can you lend me some money until tomorrow?
آیا می توانی تا فردا قدری پول به من قرض بدهی ؟

25. can you locate japan on the map?
آیا می توانی ژاپن را در نقشه پیدا کنی ؟

26. can you make it by yourself?
خودت به تنهایی می توانی ؟

27. can you meet your debts?
آیا می توانی از عهده ی قرض های خود بربیایی ؟

28. can you mend my sleeve?
آیا می توانی آستین مرا دوخت و دوز کنی ؟

29. can you operate this motor
می توانی این موتور را به کار بیاندازی ؟

30. can you place his face?
قیافه اش یادت می آید؟

31. can you prove the forty-seventh proposition?
آیا می توانی قضیه ی چهل و هفتم را اثبات کنی ؟

32. can you put us up for tonight?
آیا می توانی امشب به ما جا بدهی ؟

33. can you reach that apple?
دستت به آن سیب می رسد؟

34. can you read omar khayyam in the original?
آیا می توانی عمرخیام را به زبان اصلی بخوانی ؟

35. can you recommend a good dentist to me?
آیا می توانی یک دندانساز خوب را به من معرفی کنی ؟

36. can you repair this radio?
آیا می توانی این رادیو را درست کنی ؟

37. can you ride on a bicycle?
دوچرخه سواری بلدی ؟

38. can you rightly define this word?
آیا می توانی این واژه را درست معنی کنی ؟

39. can you sail?
قایق رانی بلدی ؟

40. can you spare me a few minutes of your time?
می توانی چند دقیقه وقت خودت را به من بدهی ؟

41. can you spell my name
می توانی نام مرا هجی کنی ؟

42. can you substitute for me at the meeting?
آیا می توانی به جای من به جلسه بروی ؟

43. can you swim underwater?
می توانی زیرآبی شنا کنی ؟

44. can you swim?
می توانی شناکنی ؟

45. can you tell the difference between these two rugs?
فرق میان این دو قالیچه را تشخیص می دهی ؟

46. can you tie your own shoestrings?
آیا می توانی بند کفش های خود را گره بزنی ؟

47. can you? sure i can!
می توانی ؟ بله که می توانم !

48. "i can sell the house" she mused, "but then where will i live"?
او پیش خود اندیشید: ((می توانم خانه را بفروشم ولی آن وقت کجا زندگی خواهم کرد؟))

49. can but
فقط می تواند،ممکن است

50. can not but
. . . چاره ای ندارد جز . . .

51. can not help oneself
از خودداری عاجز بودن،ناتوان بودن (در جلوگیری)،اختیار دست خود (کسی)نبودن

52. can of worms
(امریکا - عامیانه) مشکل بزرگ،مسئله ی پردردسر،مخمصه ی زیاد

53. can use
نیاز داشتن،احتیاج داشتن

54. can you beat this?
از این بهتر می توانی ؟،از من بهتر می توانی ؟

55. a can of beer
یک قوطی آبجو

56. a can of motor oil
یک قوطی روغن ماشین

57. a can of paint
یک قوطی رنگ

58. a can of sardines
یک قوطی ساردین

59. a can of sardines in brine
یک قوطی ساردین در آب نمک

60. a can of shoe polish
قوطی واکس

61. a can of vegetable oil
یک حلب روغن گیاهی

62. a can opener
در قوطی بازکن

63. adultry can be grounds for divorce
رابطه ی نامشروع جنسی می تواند (به عنوان دلیل کافی در دادگاه) منجر به طلاق شود.

64. alcohol can disinfect some sores
الکل برخی زخم ها را ضدعفونی می کند.

65. anyone can vote without respect to race or religion
همه می توانند از هر نژاد یا مذهبی که باشند رای بدهند.

66. books can be divided into five categories
کتاب را می توان به پنج دسته تقسیم کرد.

67. carbon can combine directly with hydrogen
کربن می تواند مستقیما با هیدروژن ترکیب شود.

68. cigarets can injure your health
سیگار می تواند به تندرستی شما صدمه بزند.

69. comradeship can fester into hatred
رفاقت می تواند به تنفر بیانجامد.

70. crime can be an outgrowth of poverty
جنایت می تواند ناشی از فقر باشد.

The ceiling can collapse any time.

سقف ممکن است هر لحظه فروریزد.


can it be true?

آیا ممکن است (یا می‌تواند) صحت داشته باشد؟


you can't jail innocent people!

شما نمی‌بایستی مردم بی‌گناه را زندان بیفکنید!


In Islam a man can have more than one wife.

در اسلام مرد می‌تواند بیشتر از یک زن داشته باشد.


can I open the window?

آیا می‌توانم (اجازه دارم) پنجره را باز کنم؟


Sorry, you can't smoke here!

متأسفم، در اینجا نمی‌توانید سیگار بکشید!


a can of sardines

یک قوطی ساردین


a can of beer

یک قوطی آبجو


She took the tea out of the package and put it in a can.

چای را از بسته درآورد و در قوطی ریخت.


a can of shoe polish

قوطی واکس


a can of vegetable oil

یک حلب روغن گیاهی


a milk can

ظرف شیر


a garbage can

سطل خاکروبه


a can of motor oil

یک قوطی روغن ماشین


He spent five years in the can.

او پنج سال زندان بود.


My mother used to can tomatoes every summer.

هر تابستان مادرم گوجه‌فرنگی در قوطی می‌کرد.


fresh or canned green bean?

لوبیا سبز تازه یا لوبیا سبز کنسروی؟


This teacher had been canned two years ago.

این معلم را دو سال پیش بیرون کرده بودند.


let's can the laughter!

خنده موقوف!


اصطلاحات

can but

فقط می‌تواند، ممکن است


carry the can

(انگلیس - عامیانه) تقصیر را به عهده گرفتن


in the can

(عامیانه) 1- تمام، کامل 2- ضبط یا فیلمبرداری شده؛ ولی هنوز به بازار نیامده


کلمات اختصاری

عبارت کامل: Campus Area Network
موضوع: کامپیوتر
«شبکه دانشگاهی» که در بعضی برگردان ها به آن شبکه پردیس نیز گفته اند یک «شبکه رایانه ای» است که از اتصال چند «شبکه محلی» (LAN) که همه آنها محدود به یک ناحیه جغرافیایی هستند ساخته می شود، مانند محوطه یک دانشگاه، یک مجموعه صنعتی یا یک پایگاه نظامی. می توان آن را به عنوان یکی از انواع «شبکه های کلان شهری» (MAN) به حساب آورد که عموماً محدود به ناحیه ای کوچک تر از اندازه معمول یک شبکه کلان شهری است.

در حالتی که در فضای یک دانشگاه شبکه ای از نوع شبکه دانشگاهی داشته باشیم، شبکه مورد نظر محتملا ساختمان های دانشکده های مختلف شامل بخش های آکادمیک، کتابخانه دانشگاه و ساختمان محل اقامت دانشجویان را به یکدیگر متصل می کند. شبکه دانشگاهی بزرگ تر از یک «شبکه محلی» ولی کوچکتر از یک «شبکه گسترده» (WAN) است.

پیشنهاد کاربران

توانستن ، میتوانی

می تواند ، توانستن

thing are going well , I'm fine

ارزشش یا ارزش زحمتش رو نداره

can = پیت بزنین میشه

واژه can به معنای کنسرو
واژه can به معنای کنسرو یا قوطی به ظرف فلزی و معمولا استوانه ای شکلی گفته می شود که در آن غذا و نوشیدنی نگهداری می شود و به فروش می رسد. مثلا:
a coca cola can ( یک قوطی کوکا کولا )
a tuna can ( یک کنسرو تن ماهی )
در انگلیسی آمریکایی can واژه ای است که هم برای غذا و هم نوشیدنی استفاده می شود. در انگلیسی بریتانیایی can همیشه برای نوشیدنی استفاده می شود اما tin هم برای نوشیدنی و هم برای غذا به کار می رود.

فعل مدال can به معنای توانستن
فعل can در زبان انگلیسی یک فعل مدال ( modal verbs ) نوعی از افعال هستند که توانایی، اجازه، امکان انجام و … را در جمله نشان می دهند. افعال مدال به طور کلی تنها در زمان حال مورد استفاده قرار می گیرند، و در سوم شخص مفرد s نمی گیرند.
- فعل can ( به معنای توانستن ) توانایی کسی را برای انجام دادن کاری نشان میدهد. مثلا:
?can you drive ( می توانی رانندگی کنی؟ )
she can speak four languages ( او می تواند به چهار زبان صحبت کند. )
- زمانی که سوال می کنیم یا درخواستی داریم معمولا میتوانیم از فعل can استفاده کنیم:
?can i have a glass of water ( می توانم یک لیوان آب داشته باشم؟ )
?can you feed the cat, please ( می توانی به گربه غذا دهی لطفا؟ )
در این کاربرد شکل رسمی تر و مودبانه تر فعل can شکل گذشته آن یعنی could است:
?could i have a glass of water ( می توانم یک لیوان آب داشته باشم؟ [می توانید یک لیوان آب برای من بیاورید؟] )
- فعل can به معنای توانستن برخی اوقات مفهوم اجازه داشتن دارد. مثلا:
we can't wear jeans at work ( ما نمی توانیم [اجازه نداریم] سر کار شلوار جین بپوشیم. )
?can i read your newspaper ( می توانم [اجازه دارم] روزنامه تان را بخوانم؟ )
- فعل can در حالت منفی ( can't ) معنای ممکن نبودن می دهد، به این معنی است که فردی در رابطه با درست بودن چیزی مطمئن نیست. مثلا:
that can't be mary—she's in new york ( او ممکن نیست ماری باشد - او در نیویورک است. )
he can't have slept through all that noise ( او ممکن نیست توانسته باشد در آن همه سر و صدا بخوابد. )
- فعل can می تواند برای بیان شک یا تعجب استفاده شود. در این صورت با اصطلاح یعنی ترجمه می شود. مثلا:
?can he be serious ( یعنی او جدی بود؟ )
?where can she have put it ( یعنی آن چیز را کجا گذاشته است؟ )
- فعل can در برخی اوقات به این معنی است که چیزی یا شخصی معمولا چگونه است. در این مفهوم می توان با معمولا و برخی اوقات جمله را ترجمه کرد. مثلا:
he can be very tactless sometimes ( او می تواند برخی اوقات بسیار بی ملاحظه باشد. )
it can be quite cold here in winter ( اینجا معمولا در زمستان خیلی سرد می شود. )
- فعل can برای پیشنهاد دادن نیز استفاده می شود. مثلا:
we can eat in a restaurant, if you like ( می توانیم در رستوران غذا بخوریم، اگر می خواهی. )

منبع: سایت بیاموز

صبر آدم لبریز شدن
طاقتمون طاق شدن
جون آدم به لب رسیدن

can ( مهندسی بسپار - مجموعة بسته بندی )
واژه مصوب: قوطی
تعریف: گُنجایه ای استوانه ای با ظرفیت حداکثر 40 لیتر

If you can not afford it it means you do not have enough money
اگر توانایی مالی ندارید به این معنی است که پول کافی ندارید

لحظه شماری کردن

ظرف آزمایش

توانستن

به قوطی هایی مانند نوشابه کوکاکولا - نوشابه لیمویی و. . . . .

یه مثال جالب بلدم:
!!!!!i can can a can with a can
من میتونم باز کنم یه قوطی رو با یه قوطی باز کن{در باز کن}
پس به معنای1 ) توانستن 2 ) قوطی یا کنسرو 3 ) باز کردن 4 ) در باز کن


در معنای واحد شمارش هم به کار میره مثل a can of soda
( یک قوطی نوشابه )

بیشتر به معنی توانستن به کار می رود ولی به معنی قوطی هم به از می رود.

( We can use old cans for hand work
ما می توانیم استفاده کنیم از قوطی های قدیمی به عنوان کار دستی )

توان چیزی را داشتن، توان داشتن بر چیزی
a settlement that can sustain economic expansion : سکونتگاهی که توان حفظ رونق اقتصادی را داشته باشد

قابل، پذیر
the building of walls can be contemplated : ساخت دیوار قابل تامل است
the site can be generalized to the whole of Jomon culture : این محوطه به کل فرهنگ جومون تعمیم پذیر است


یە معنی دیگە کە واژە can میتونە داشتە باشە ( درب قوطی ) هستش .
She always drink it out of the can .

یه معنی دیگش توانستن


I can do it by myself
من میتوانم به تنهایی آنرا انجام دهم
🚿🚿

خواستن ـ توانستن

آب پاش

اخراج کردن، بیرون انداختن از کاری
he got canned from his post


توانستن
قوطی

Can یک فعل کمکی است درباره ی ability و skill ها
( توانایی و مهارت ) صحبت می کند .
I can speak English
من می توانم انگلیسی صحبت کنم
می تواند به صورت introgetive ( پرسشی ) به کار رود . به معنی ایا معمولا در فارسی ترجمه می شود
؟Can he underestand encyclopedia
ایا او دایره معارف را درک می کند ؟




کلمات دیگر: