کلمه جو
صفحه اصلی

tabby cat


گربه ببری یا پلنگی، گربه خط دار

انگلیسی به انگلیسی

• brown or grey cat with striped markings

جملات نمونه

1. She squealed like a tabby cat beneath the lecherous neighbourhood tom.
[ترجمه ترگمان]تام مثل گربه ای پلنگی در آن حوالی پرسه می زد
[ترجمه گوگل]او مانند یک گربه تاببی در زیر محله ی شلوغ تکه تکه تکه شد

2. A tabby cat was poised to pounce at any second.
[ترجمه ترگمان]یک گربه پلنگی در هر لحظه آماده حمله بود
[ترجمه گوگل]یک گربه تاببی در هر ثانیه از او خواسته بود

3. What is the history of the tabby cat?
[ترجمه ترگمان]تاریخ گربه پلنگی چیست؟
[ترجمه گوگل]تاریخچه گربه تاببی چیست؟

4. A large, tabby cat came in, sniffed round his shoes then jumped up on his lap.
[ترجمه ترگمان]گربه پلنگی به داخل آمد، کفش هایش را بو کشید و روی پاهایش پرید
[ترجمه گوگل]یک گربه بزرگ، تابلویی وارد شد، کفش هایش را دور زد و سپس روی دامنه اش پرید

5. A wild tabby cat has turned up in Welford and Mandy is worried. The poor cat is about to have kittens, and she has no one to look after her.
[ترجمه ترگمان]یک گربه پلنگی وحشی در Welford پیدا شده و مندی نگران است گربه بیچاره در شرف بچه دار شدن است، و او کسی را ندارد که مواظبش باشد
[ترجمه گوگل]گربه وحشی وحشی در Welford تبدیل شده است و مندی نگران است گربه فقیر در حال رفتن به بچه گربه ها است و او هیچ کس به دنبال او نیست

6. Although fox tabby cat after grown-up not liked with the human playing, but it momentarily will take a walk in yours line of sight.
[ترجمه ترگمان]گر چه روباه پلنگی بعد از بزرگ شدن از بازی انسان خوشش نمی اید، اما برای لحظه ای در خط سیر شما قدم می زند
[ترجمه گوگل]گرچه پس از رشد بزرگسالان گربه روباه، با بازی انسانی دوست نداشت، اما به لحظه ای در مسیر خط خود نگاهی انداخت

7. At this time, the small tabby cat closely will follow behind him, vigilant and will be fixing the eyes on the fishing net which greedily the mother's sister's husband will fish.
[ترجمه ترگمان]در این زمان، گربه کوچک پلنگی از نزدیک پشت سرش خواهد رفت و مراقب تور ماهیگیری خواهد بود که شوهر خواهر مادر را با حرص و ولع می فروشد
[ترجمه گوگل]در این زمان، گربه کوچکی از نزدیک با پشت سر او را دنبال خواهد کرد، هوشیار خواهد بود و چشمانش را بر روی شبکه ماهیگیری که عشقی که شوهر خواهر مادرش ماهی می گیرد، پاکسازی می کند

8. A six - month - old tabby cat plays with a ball in Bratislava, Slovakia, on March 200
[ترجمه ترگمان]یک گربه شش ماهه در روز ۲۰۰ مارس در براتیسلاوا، اسلواکی با توپی بازی می کند
[ترجمه گوگل]یک گربه تابستانی شش ماهه در مارس 200 با یک توپ در براتیسلاوا، اسلواکی بازی می کند

9. There was a tabby cat standing on the corner of Privet Drive, but there wasn't a map in sight.
[ترجمه ترگمان]یک گربه پلنگی بود که در گوشه خیابان پری وت درایو ایستاده بود، اما هیچ نقشه ای در دیدرس نبود
[ترجمه گوگل]یک گربه تاببی در گوشه ای از Privet Drive ایستاده بود، اما یک نقشه در نظر نگرفت

10. Or maybe a pretty tabby cat purring on your lap?
[ترجمه ترگمان]یا شایدم یه گربه پلنگی روی دامن تو خر خر می کرد؟
[ترجمه گوگل]یا شاید یک گربه زیبا لباسی بر روی دامن شما قرار دارد؟

11. The fox tabby cat has clearly, the obvious streak.
[ترجمه ترگمان]گربه پلنگی به وضوح این رگه بدیهی را دارد
[ترجمه گوگل]گربه لبه دار روباه به وضوح واضح است

12. A black, a tabby cat and four children perform a kiddy jazz.
[ترجمه ترگمان]یک گربه سیاه و یک گربه پلنگی و چهار کودک یک جاز kiddy اجرا می کنند
[ترجمه گوگل]یک سیاه و سفید، یک گربه تاببی و چهار بچه، یک جاز kiddy را اجرا می کنند

13. The fox tabby cat has the very spacious cheek, lets the forehead have one kind of very smooth feeling.
[ترجمه ترگمان]گربه پلنگی گونه بسیار بزرگ دارد و پیشانی یک نوع احساس لطیف دارد
[ترجمه گوگل]گربه لوبی روباه گونه بسیار جادویی دارد که اجازه می دهد تا جلوه چشمی یک نوع احساس بسیار صافی داشته باشد

14. The Tabby Cat character of our family is really weird.
[ترجمه ترگمان]شخصیت گربه نما از خانواده ما واقعا عجیب و غریب است
[ترجمه گوگل]شخصیت Tabby Cat از خانواده ما واقعا عجیب است

15. For some reason we do not fully understand, the blotched tabby cat was a winner.
[ترجمه ترگمان]چون به دلایلی ما به طور کامل متوجه نمی شویم، گربه چاق و چروکی یک برنده محسوب می شود
[ترجمه گوگل]به دلایلی ما به طور کامل درک نمی کنیم، گربه لوبوی کوبنده برنده بود


کلمات دیگر: