کلمه جو
صفحه اصلی

xenophobic

انگلیسی به فارسی

جنون آمیز


انگلیسی به انگلیسی

• exhibiting fear and hatred of strangers or foreigners
someone who is xenophobic shows a strong dislike or fear of people from other countries; a formal word.

جملات نمونه

1. Xenophobic nationalism is on the rise in some West European countries.
[ترجمه ترگمان]ناسیونالیسم Xenophobic در برخی از کشورهای اروپای غربی در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]ناسیونالیسم زبانی در برخی از کشورهای اروپای غربی افزایش می یابد

2. We have been traduced in the press as xenophobic bigots.
[ترجمه ترگمان]ما به عنوان افراد متعصب رنگی در مطبوعات پرسه زده بودیم
[ترجمه گوگل]ما در مطب مطبوعات به عنوان دوستداران عامیانه زبانی شناخته شده است

3. Its campaign against the euro, however, presented xenophobic arguments against further international economic integration.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مبارزه این گروه علیه یورو، استدلال های بیگانگان علیه یکپارچگی اقتصادی بیشتر بین المللی را ارائه کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، مبارزاتش علیه یورو، استدلال های ضد نژادی علیه ادغام اقتصادی بین المللی را ارائه داد

4. Xenophobic hatred is what foreigners stir against other foreigners.
[ترجمه ترگمان]نفرت Xenophobic چیزی است که خارجیان علیه دیگر خارجی ها به حرکت در می آورند
[ترجمه گوگل]نفرت فاجعهآمیز آن چیزی است که خارجیها علیه دیگر خارجیها میشوند

5. The relatively sudden rise of xenophobic parties, or of the xenophobic issue in politics, is largely due to this.
[ترجمه ترگمان]ظهور نسبتا ناگهانی احزاب بیگانه ترسی، یا موضوع بیگانه ترسی در سیاست، تا حد زیادی به این دلیل است
[ترجمه گوگل]افزایش نسبتا ناگهانی احزاب عصبی، یا مسئله عصبانیت در سیاست، عمدتا به این دلیل است

6. It is a populist, ultranationalist and xenophobic party of the kind that thrives in times of crisis.
[ترجمه ترگمان]این یک حزب مردمی، ultranationalist و بیگانه ترسی از نوعی است که در زمان بحران رشد می کند
[ترجمه گوگل]این یک حزب پوپولیست، ultranationalist و xenophobic از نوعی است که در زمان بحران رشد می کند

7. Stalin was obsessively xenophobic.
[ترجمه ترگمان]استالین obsessively xenophobic بود
[ترجمه گوگل]استالین وسواس انگیز بود

8. The ensuing contradictions between internationalist democratic reformers and xenophobic worshipers of a divine emperor only grew with time.
[ترجمه ترگمان]تناقض بعدی بین اصلاح طلبان دموکراتیک internationalist و پرستش کنندگان بیگانه ترسی از یک امپراتور مقدس، تنها با گذشت زمان افزایش یافت
[ترجمه گوگل]تضادهای متعاقب بین اصلاح طلبان انترناسیونالیسم دموکراتیک و عبادت کنندگان عرفانی امپراتور الهی تنها با گذشت زمان افزایش یافت

9. The French are proud and highly xenophobic when it comes to cooking.
[ترجمه ترگمان]فرانسوی ها نسبت به آشپزی احساس غرور و xenophobic می کنند
[ترجمه گوگل]فرانسوی ها وقتی به آشپزی می افتند افتخار می کنند و خیلی زشت می شوند

10. Xenophobic fiddling with the share register helps nobody.
[ترجمه ترگمان]بازی fiddling با دفتر ثبت نام به هیچ کس کمک نمی کند
[ترجمه گوگل]Fiddler Xenophobic با ثبت نام سهم به هیچ کس کمک نمی کند

11. Unfortunately, no one cautions Maia about her nasty, xenophobic cousins, who douse the house in bug spray and forbid her from venturing beyond their coiffed compound.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، هیچ کس در مورد دختر عموی nasty و بیگانه ترسی هشدار نمی دهد، که خانه را در اسپری ضد حشرات خاموش می کند و مانع از رفتن او به خارج از مجتمع coiffed می شود
[ترجمه گوگل]متاسفانه، هیچ کس Maia در مورد پسرعموهای تند و زننده و زبده اش که خانه را در اسپری های خطا قرار می دهد، مانع از انجام کارها و فراتر از ترکیب آنها می شود

12. When the Cultural Revolution reached another xenophobic height in the mid-1970s, English again became politically incorrect.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که انقلاب فرهنگی در اواسط دهه ۱۹۷۰ به یک بیگانه ترسی تبدیل شد، دوباره به سیاست تبدیل شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که انقلاب فرهنگی در اواسط دهه 1970 به ارتفاع دیگری برسد، دوباره انگلستان از نظر سیاسی نادرست بود

13. Opponents accuse the league of being a xenophobic, regionalist and populist group, coalescing around anti-immigration policies.
[ترجمه ترگمان]مخالفان این اتحادیه را متهم می کنند که یک بیگانه ترسی، regionalist و گروه مردمی، coalescing در مورد سیاست های ضد مهاجرت هستند
[ترجمه گوگل]مخالفان لیگ را به عنوان گروهی از جنایتکاران، منطقه ای و پوپولیست متهم می کنند که در کنار سیاست های ضد مهاجرت همپوشانی دارند

14. We don't want to be xenophobic here, but the Chinese are coming for our professional baseball teams. And they're willing to pay unheard of prices.
[ترجمه ترگمان]ما نمی خواهیم در اینجا بیگانه باشیم، اما چینی ها برای تیم های حرفه ای بیسبال ما می آیند و آن ها مایل به پرداخت بهای بی سابقه هستند
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم در این زمینه به دنبال جنبش سبز باشیم، اما چینی ها برای تیم های بیس بال حرفه ای ما می آیند و آنها مایل به پرداختن به قیمت های نامرئی هستند

پیشنهاد کاربران

بیگانه هراس

ضدنژادی

بیگانه هراسانه

Xenophobia :
noun
[noncount] : fear or hatred of strangers or foreigners

Xenophobic :
Adjective
بیگانه هراس - بیگانه ستیز

بیگانه هراسیک/خارجی هراسیک

xenophobic ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: بیگانه هراسانه
تعریف: مربوط به بیگانه هراسی |||متـ . بیگانه هراس2


کلمات دیگر: