معنی : کنار، مرز، سر، تیزی، لبه، کناره، ضلع، نبش، دارای لبه تیز کردن، کم کم پیش رفتن، اریب وار پیش رفتن، تحریک کردن
معانی دیگر : (لبه ی برنده ی شمشیر و چاقو و غیره) دم، تیغه، پره، برندگی، (صخره و پرتگاه و بالکن و غیره) لبه ی جلو آمده، کران، (دورترین جا از مرکز) مرز، حاشیه، حد، کرانه، (مجازی) آستانه، (در) شرف، شدت وحدت، تب و تاب، تمایل شدید، تندوتیزی، شور و اشتیاق، (هندسه) یال، خط راست (که حاصل به هم رسیدن دو سطح باشد)، لبه دار کردن، دارای دم کردن، حاشیه دار کردن، مرزدار کردن، اریب وار حرکت کردن (مثلا از میان جمعیت)، یک وری رفتن، کجکی رفتن، از پهلو بردن یا رفتن، با دقت و آهستگی حرکت کردن، (نبرد و مسابقه - معمولا با: out) شکست دادن (با اختلاف کم)، (به سختی) بردن، (سر یا لبه یا کناره ی چپر یا بته و غیره را) زدن، چیدن، (اسکی) با لبه (ی اسکی) رفتن، n : دارای لبه تیز کردن