کلمه جو
صفحه اصلی

vac


(انگلیس - عامیانه) مخفف: vacation

انگلیسی به فارسی

(انگلیس - عامیانه) مخفف: vacation


خلاء


انگلیسی به انگلیسی

• cleaning device which sucks in dirt by creating a vacuum
a vac is the same as a vacation; an informal word.
a vac is also the same as a vacuum cleaner; an informal word.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] volts AC-ولت AC ولتاژ AC بر حسب ولت . مورد استفاده و کاربرد علمی آن معنای دقیق محدوده آن را معین می کند.

جملات نمونه

1. He spent the long vac working at the local hospital.
[ترجمه ترگمان]او مدت طولانی را صرف کار در بیمارستان محلی کرد
[ترجمه گوگل]او مدت کوتاهی را که در بیمارستان محلی گذراند، صرف کرد

2. Could you give the bedrooms a vac?
[ترجمه ترگمان]میشه به اتاق های خواب یه vac بدی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید اتاق خواب هایتان را خنک کنی؟

3. I also use the vac in the garden, collecting leaves, grass and hedge clippings.
[ترجمه ترگمان]همچنین از the در باغ استفاده می کنم، برگ ها را جمع می کنم، علف ها و hedge را جمع می کنم
[ترجمه گوگل]من همچنین از فضای مجازی در باغ استفاده می کنم، جمع آوری برگ ها، چمن ها و برداشت های حجاری

4. To use the Blower Vac in blower mode, a two-piece hard plastic nozzle is fitted to the front.
[ترجمه ترگمان]برای استفاده از the Vac در حالت دمنده، یک نازل پلاستیکی دو تکه برای جلو نصب شده است
[ترجمه گوگل]برای استفاده از دمنده دمنده در حالت دمنده، یک پمپ دوغاب سخت پلاستیکی به جلو نصب شده است

5. The Mini Vac is an attachment which can be used in conjunction with your household vacuum cleaner.
[ترجمه ترگمان]مینی Vac یک وابستگی است که می تواند در ارتباط با جارو برقی خانگی شما مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]Mini Vac یک پیوست است که می تواند در ارتباط با جارو برقی خانگی شما استفاده شود

6. I know that I am not meant to vac up the spiders, just their cobwebs.
[ترجمه ترگمان]می دانم که قصد ندارم عنکبوت ها را از دست بدهم، فقط تاره ای عنکبوت
[ترجمه گوگل]من می دانم که به معنای عنکبوت نیستم، فقط خوابیده ام

7. I met him during the summer vac.
[ترجمه ترگمان] توی \"vac\" تابستون باه اش آشنا شدم
[ترجمه گوگل]او را در تابستان تابستان دیدم

8. Disconnect 40A non-fusible switch. Voltage 600 VAC. Interrupting rating 000 A.
[ترجمه ترگمان]سوئیچ non ۴۰ A را قطع کنید ولتاژ ۶۰۰ vac در حالی که ۰۰۰ A را قطع می کند
[ترجمه گوگل]سوئیچ غیر قابل اشتعال 40A را قطع کنید ولتاژ 600 وات قطع شدن امتیاز 000 A

9. In this paper, the graft copolymerization of SPI with vinyl acetic ester (VAc) was initiatively studied.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، copolymerization graft از SPI با اسید استیک vinyl (vac)مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در این مقاله، کوپلیمرازی پیوند SPI با استریل وینیل استاتیک (VAc) ابتدا مورد بررسی قرار گرفت

10. Relay. Coil voltage 220 VAC. Contact arrangement 2C. Contact material AgCdO. Option neon lamp.
[ترجمه ترگمان]رله ولتاژ Coil ۲۲۰ vac آرایش تماس ۲ C با AgCdO مطالب تماس بگیرید چراغ نئون Option
[ترجمه گوگل]رله ولتاژ سیم پیچ 220 وات تماس با روش 2C تماس با مواد AgCdO گزینه نئون لامپ

11. The NIBCO NEV series solenoid valves are 110 VAC, NAMUR standard units.
[ترجمه ترگمان]The solenoid NIBCO solenoid ۱۱۰ ۱۱۰ vac استاندارد NAMUR هستند
[ترجمه گوگل]دریچه های الکترومغناطیسی سری NIBCO NEV 110 وات واحد NAMUR هستند

12. The effect of vinyl acetate ( VAc ) polymerization of acrylamide ( Am ) was studied.
[ترجمه ترگمان]اثر of acetate (vac)of (Am)مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اثر پلیمریزاسیون وینیل استات (VAc) آکریل آمید (Am) مورد بررسی قرار گرفت

13. Relay. Coil voltage 240 VAC. Contact arrangement 2C. Contact material AgCdO. Option neon lamp.
[ترجمه ترگمان]رله ولتاژ Coil ۲۴۰ vac آرایش تماس ۲ C با AgCdO مطالب تماس بگیرید چراغ نئون Option
[ترجمه گوگل]رله ولتاژ سیم کشی 240 وات تماس با روش 2C تماس با مواد AgCdO گزینه نئون لامپ

14. We found the vac easy to push.
[ترجمه ترگمان] هل دادن \"vac\" رو خیلی آسون پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]ما متوجه شدیم که جک آسان است

15. Relay. Coil voltage 110 VAC. Contact arrangement 3B. Contact material gold flashed. Option neon lamp.
[ترجمه ترگمان]رله ولتاژ Coil ۱۱۰ vac آرایش تماس ۳ B ارتباط با طلای مادی روشن شد چراغ نئون Option
[ترجمه گوگل]رله ولتاژ سیم کشی 110 وات تماس با آرایش 3B تماس با مواد طلا فلاش گزینه نئون لامپ

پیشنهاد کاربران

واکسن زدن. مخفف کلمهvaccinate است.


کلمات دیگر: