اسم خاص مذکر (مخفف: pat و rick)
patrick
اسم خاص مذکر (مخفف: pat و rick)
انگلیسی به فارسی
اسم خاص مذکر (مخفف: Pat و Rick)
پاتریک
انگلیسی به انگلیسی
• male first name; family name; saint patrick (ad 389-461) christian missionary, apostle and patron saint of ireland
جملات نمونه
1. Patrick is now at London University.
[ترجمه نازگل] در حال حاضر پاتریک در دانشگاه لندن است
[ترجمه ترگمان]پاتریک در حال حاضر در دانشگاه لندن است[ترجمه گوگل]پاتریک در حال حاضر در دانشگاه لندن است
2. Patrick scowled, but did as he was told.
[ترجمه نازگل] پاتریک عصبی شد اما کاری ک وظیفه اش بود را انجام داد
[ترجمه ترگمان]پاتریک اخم کرد، اما کاری را که به او گفته شد انجام داد[ترجمه گوگل]پاتریک شوکه شد، اما به او گفت
3. Have you had any news of Patrick?
[ترجمه نازگل] شما از پاتریک خبری ندارید؟
[ترجمه ترگمان]خبری از \"پاتریک\" نداری؟[ترجمه گوگل]آیا شما از پاتریک خبر دارید؟
4. I've been so miserable since Patrick left me.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که \"پاتریک\" منو ترک کرد خیلی بدبخت بودم
[ترجمه گوگل]من خیلی بدبختم چون پاتریک منو ترک کرد
[ترجمه گوگل]من خیلی بدبختم چون پاتریک منو ترک کرد
5. Patrick lifted the gate to prevent it scraping along the ground.
[ترجمه ترگمان]پاتریک دروازه را بلند کرد تا از روی زمین محو شود
[ترجمه گوگل]پاتریک دروازه را برداشت تا مانع از حرکتش در زمین نشود
[ترجمه گوگل]پاتریک دروازه را برداشت تا مانع از حرکتش در زمین نشود
6. Patrick rushed to the door, his heart pounding with excitement.
[ترجمه ترگمان]پاتریک به طرف در دوید، قلبش از هیجان می تپید
[ترجمه گوگل]پاتریک با عجله به سمت دره افتاد
[ترجمه گوگل]پاتریک با عجله به سمت دره افتاد
7. Mrs Patrick Campbell was an honoured guest.
[ترجمه ترگمان]خانم \"پاتریک کمبل\" یه مهمان افتخاری بود
[ترجمه گوگل]خانم پاتریک کمپبل یک مهمان افتخار بود
[ترجمه گوگل]خانم پاتریک کمپبل یک مهمان افتخار بود
8. Patrick has never set much store by material things.
[ترجمه ترگمان]پاتریک هرگز مقدار زیادی از چیزهای مادی را ذخیره نکرده است
[ترجمه گوگل]پاتریک هرگز چیزهای ممتاز زیادی را ذخیره نکرده است
[ترجمه گوگل]پاتریک هرگز چیزهای ممتاز زیادی را ذخیره نکرده است
9. Patrick hopped out of bed and quickly got dressed.
[ترجمه ترگمان]پاتریک از تخت پایین پرید و به سرعت لباس پوشید
[ترجمه گوگل]پاتریک از خواب بیدار شد و به سرعت لباسش را پوشید
[ترجمه گوگل]پاتریک از خواب بیدار شد و به سرعت لباسش را پوشید
10. The woman nodded and stood back, allowing Patrick to enter.
[ترجمه ترگمان]زن سرش را تکان داد و کنار ایستاد و به پاتریک اجازه ورود داد
[ترجمه گوگل]زن چاقو زد و ایستاد، اجازه می داد پاتریک وارد شود
[ترجمه گوگل]زن چاقو زد و ایستاد، اجازه می داد پاتریک وارد شود
11. Patrick hauled himself painfully up the stairs.
[ترجمه ترگمان]پاتریک با زحمت خود را از پله ها بالا کشید
[ترجمه گوگل]پاتریک خود را به آرامی از پله ها بیرون آورد
[ترجمه گوگل]پاتریک خود را به آرامی از پله ها بیرون آورد
12. Patrick often plays up when he knows I'm in a hurry.
[ترجمه ترگمان]پاتریک اغلب وقتی که می داند من عجله دارم، بازی می کند
[ترجمه گوگل]پاتریک اغلب بازی می کند تا زمانی که می داند من عجله دارم
[ترجمه گوگل]پاتریک اغلب بازی می کند تا زمانی که می داند من عجله دارم
13. I'll just go and round up Andrew and Patrick for the meeting.
[ترجمه ترگمان]من میرم شاهزاده آندره و پاتریک را برای جلسه جمع کنم
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم اندرو و پاتریک را برای جلسه برگزار کنم
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم اندرو و پاتریک را برای جلسه برگزار کنم
14. Patrick lifted the gate to prevent It'scraping along the ground.
[ترجمه ترگمان]پاتریک دروازه را بلند کرد تا مانع از آن شود که روی زمین بیفتد
[ترجمه گوگل]پاتریک دروازه را برداشت تا مانع از حرکتش در زمین نشود
[ترجمه گوگل]پاتریک دروازه را برداشت تا مانع از حرکتش در زمین نشود
کلمات دیگر: