کلمه جو
صفحه اصلی

polymorphic


معنی : چند ریخت، چند دگردیس، چند رخیت
معانی دیگر : polymorphous چند دگردیس

انگلیسی به فارسی

( polymorphous ) چند دگردیس، چند ریخت


پلی مورفیک، چند ریخت، چند دگردیس، چند رخیت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: see polymorphous.

• existing in many shapes, having many forms; consisting of several developmental stages

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] چند ریختی، چندشکلی

مترادف و متضاد

چند ریخت (صفت)
polymorphic, polymorphous

چند دگردیس (صفت)
polymorphic, polymorphous

چند رخیت (صفت)
polymorphic

جملات نمونه

1. A polymorphic interface DLL used to enhance, or extend the operation of a parent application.
[ترجمه ترگمان]یک رابط پلی مورفیک نیز برای افزایش یا گسترش عملیات یک برنامه والد استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک رابط DLL چند منظوره برای افزایش یا گسترش عملیات یک برنامه اصلی استفاده می شود

2. The average heterozygosity of offspring and polymorphic information content ( PIC ) etc were lower than those of their parents.
[ترجمه ترگمان]متوسط زاد و ولد میانگین ولد و محتوای اطلاعاتی پلی مورفیک (PIC)و غیره پایین تر از میزان والدین آن ها بودند
[ترجمه گوگل]متوسط ​​هتروزیگوشی بودن اطلاعات اطفال و محتوای اطلاعات پلی مورفیک (PIC) و غیره پایین تر از والدین آنهاست

3. Hibernate query language realized polymorphic association query and dynamic query.
[ترجمه ترگمان]زبان پرس و جو به زبان پرس و جو و پرس و جوی پویا پی برد
[ترجمه گوگل]زبان پرس و جو از خواب زمستانی متوجه پرس و جو پیوند متشکل از چندجملهای و پرس و جو پویا شد

4. Composite Reuse Principle: polymorphic composition of objects over inheritance.
[ترجمه ترگمان]اصل کاربرد مجدد ترکیبی: ترکیب پلی مورفیک اشیا بر روی ارث
[ترجمه گوگل]اصول ترکیب مجدد کامپوزیت پلی مورفیک اشیاء بیش از ارث

5. You are defining polymorphic derived classes.
[ترجمه ترگمان]شما دارید کلاس های مشتق شده از پلی مورفیک را تعریف می کنید
[ترجمه گوگل]شما تعریف کلاس های مشتق شده چند مورف را تعریف می کنید

6. Objective: To compare the difference of randomly amplified polymorphic DNA segments and fatty acid composition among Nocardia farcinica and other 3 Nocardia species.
[ترجمه ترگمان]هدف: مقایسه تفاوت بین بخش های DNA پلی مورفیک و ترکیب اسیده ای چرب بین Nocardia farcinica و دیگر گونه های ۳
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه مقادیر مختلف DNA پلیمورفیک به طور تصادفی و ترکیبات اسید چرب در Nocardia farcinica و دیگر گونه های Nocardia

7. Of these bands, 114 were polymorphic, and the percentage of polymorphic bands ( PPB ) was 9 00 %.
[ترجمه ترگمان]از این باندها، ۱۱۴ مورد پلی مورفیک بودند، و درصد باندهای پلی مورفیک (ppb)۹ % بود
[ترجمه گوگل]از این گروهها، 114 پلی مورفیک بودند و درصد نوارهای پلی مورفیک (PPB) 9٪ بود

8. Human serum potently induces hyphal development of the polymorphic fungal pathogen Candida albicans, a phenotype that contributes critically to infections.
[ترجمه ترگمان]potently سرم انسان رشد hyphal of قارچی را القا می کند کاندیدا albicans، یک فنوتیپ که به شدت به عفونت کمک می کند
[ترجمه گوگل]سرم انسان به طور قابل توجهی منجر به ایجاد هیپال از پاتوژن پلی مورفیکی قارچ Candida albicans، یک فنوتیپ است که به انتقاد از عفونت کمک می کند

9. Polymorphic behavior of syndiotactic polypropylene (s - PP) crystallized from the melt under different conditions has been investigated by WAXD and DSC.
[ترجمه ترگمان]رفتار Polymorphic پلی پروپیلن (s - PP)از آب شدن تحت شرایط مختلف، توسط WAXD و DSC بررسی شده است
[ترجمه گوگل]رفتار پلیمورفیک پلیپروپیلن سندیوتاکتیک (s-PP) که از ذوب در شرایط مختلف متفاوت است، توسط WAXD و DSC بررسی شده است

10. Random amplified polymorphic DNA(RAPD) technology uses a base sequences primer through PCR amplification to detect the genetic polymorphism of the organismic genome.
[ترجمه ترگمان]این فن آوری از طریق تقویت PCR برای تشخیص پلی مورفیسم ژنتیکی ژنوم organismic، از یک آغازگر توالی پایه استفاده می کند
[ترجمه گوگل]فن آوری پلی مورفیک تصادفی تقویت شده (RAPD) با استفاده از یک پرایمر پایه های پایه از طریق تقویت PCR برای شناسایی چندشکاری ژنتیک ژنوم ارگانیسم استفاده می شود

11. The proportion of polymorphic loci and the mean average heterozygosity of the population were 24%and 0. 08 respectively.
[ترجمه ترگمان]نسبت جایگاه پلی مورفیک و میانگین متوسط جمعیت در جمعیت ۲۴ % و ۰ بود به ترتیب ۰۸
[ترجمه گوگل]نسبت لکوهای پلی مورف و متوسط ​​متوسط ​​هتروزیگوشی جمعیت 24 و 08/0 بود

12. Totally 78 polymorphic DNA loci were amplified by 10 RAP D primers.
[ترجمه ترگمان]در مجموع ۷۸ جایگاه DNA پلی مورفیک به وسیله پرایمر ۱۰ دی RAP تقویت شد
[ترجمه گوگل]در مجموع تعداد 78 لاکشن DNA پلیمورف با 10 آغازگر RAP D تکثیر شدند

13. Methods: The strains are analyzed using random amplified polymorphic DNA ( RAPD ).
[ترجمه ترگمان]روش ها: The با استفاده از دی ان دی polymorphic پلی مورفیک (RAPD آنالیز شدند
[ترجمه گوگل]روش ها با استفاده از DNA پلی مورفیک تصادفی تقویت شده (RAPD)، سویه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند

14. In comparison with female parents, 18 polymorphic bands are specific bands, namely SSR polymorphism.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با والدین زن، ۱۸ باند پلی مورفیک هستند، به نام های پلی مورفیسم SSR
[ترجمه گوگل]در مقایسه با والدین زن، 18 باندهای پلی مورفیک باند خاص، یعنی پلی مورفیسم SSR هستند

پیشنهاد کاربران

پُلی مورفیک، چند ریختی، چند شکلی


کلمات دیگر: