کلمه جو
صفحه اصلی

proportionality


معنی : تناسب
معانی دیگر : تناسب

انگلیسی به فارسی

تناسب


انگلیسی به انگلیسی

• relationship

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] تناسب، متناسب بودن

مترادف و متضاد

تناسب (اسم)
analogy, symmetry, coordination, scale, proportion, appropriateness, proportionality, congruence, concinnity, propriety, commensurability, congruency

جملات نمونه

1. A major exception to the principle of proportionality relates to the sentencing of offenders for violent and sexual offences.
[ترجمه ترگمان]یک استثنا مهم برای اصل تناسب با محکومیت مجرمین برای جرائم خشونت آمیز و جنسی مرتبط است
[ترجمه گوگل]استثناء عمده ای از اصل تناسب، مربوط به محکومیت مجرمان برای جرایم خشونت آمیز و جنسی است

2. He said there was a need for proportionality in sentencing.
[ترجمه ترگمان]او گفت که نیاز به تناسب در محکومیت وجود دارد
[ترجمه گوگل]او گفت که نیاز به تناسب در محکومیت وجود دارد

3. Concepts such as proportionality or legal certainty may be able to provide a more finely tuned approach.
[ترجمه ترگمان]مفاهیمی مانند تناسب یا قطعیت قانونی ممکن است قادر به ارایه یک روش دقیق تنظیم شده باشند
[ترجمه گوگل]مفاهیم مانند تناسب و یا اطمینان قانونی ممکن است قادر به ارائه یک رویکرد دقیق تر باشد

4. But any conscious attempt to disregard this proportionality would inflict unnecessary losses and suffering.
[ترجمه ترگمان]اما هرگونه تلاش آگاهانه برای نادیده گرفتن این تناسب منجر به خسارت های غیر ضروری و رنج خواهد شد
[ترجمه گوگل]اما هر گونه تلاش آگاهانه برای نادیده گرفتن این تناسب، ضرر و زیان های غیر ضروری را به همراه خواهد داشت

5. We checked the assumption of proportionality by using graphs of the log-log survivor function.
[ترجمه ترگمان]ما فرض تناسب با استفاده از نمودار تابع لگاریتم log را بررسی کردیم
[ترجمه گوگل]ما با فرض استفاده از نمودارهای تابع بازمانده ورود به سیستم ورودی را بررسی کردیم

6. In the fact that there is no proportionality between the individual branches of production and the scale of personal consumption.
[ترجمه ترگمان]در این حقیقت که هیچ تناسب بین شاخه های فرد تولید و مقیاس مصرف شخصی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در حقیقت این است که هیچ گونه تناسب بین شاخه های تولیدی و مقیاس مصرف شخصی وجود ندارد

7. The principle of proportionality - do not use a sledgehammer to crack a nut - is straight forward logic.
[ترجمه ترگمان]اصل تناسب - از پتک به عنوان یک مهره استفاده نمی کند - یک منطق رو به جلو است
[ترجمه گوگل]اصل تناسب - از یک چکچر برای خرد کردن مهره استفاده نکنید - منطق مستقیم است

8. Especially the principle of proportionality plays an important role among them.
[ترجمه ترگمان]به خصوص اصل تناسب نقش مهمی در میان آن ها بازی می کند
[ترجمه گوگل]به ویژه اصل تناسب نقش مهمی در میان آنها ایفا می کند

9. Comprehensive evaluation requires emphasis on both functionality and proportionality of the evaluation index.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی جامع نیازمند تاکید بر عملکرد و تناسب شاخص ارزیابی است
[ترجمه گوگل]ارزیابی جامع نیاز به تاکید بر عملکرد و تناسب شاخص ارزیابی دارد

10. On proportionality, the numbers speak for themselves - up to a point.
[ترجمه ترگمان]در تناسب، اعداد برای خود - تا یک نقطه صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]در مورد تناسب، اعداد برای خودشان صحبت می کنند - تا یک نقطه

11. Nuclear weapons seem to violate the just war principle of proportionality.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که سلاح های هسته ای تنها اصل جنگ تناسب را نقض می کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که سلاح های هسته ای اصل اصل همبستگی فقط جنگ را نقض می کنند

12. Also costs must be monitored and controlled, rather than ignored, especially in lower value claims where proportionality will be vital.
[ترجمه ترگمان]همچنین باید هزینه ها نظارت و کنترل شوند، به جای بی توجهی، به خصوص در ادعاهای ارزش پایین تر که در آن تناسب اهمیت خواهد داشت
[ترجمه گوگل]همچنین هزینه ها باید نظارت شود و کنترل شود، به جای آنکه نادیده گرفته شود، به خصوص در ادعاهای کم ارزش که در آن تناسب بودن حیاتی است

13. Overall, these various proportional systems achieve a greater or lesser degree of proportionality in representation.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، این سیستم ها متناسب با درجه پایین تر یا کم تر از تناسب در نمایش به دست می آیند
[ترجمه گوگل]به طور کلی، این سیستم های متناسب متناسب با میزان بازاندیشی بیشتر یا کمتری به دست می آیند

14. The effect of such an argument is however to view proportionality as a more general concept of fairness.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تاثیر چنین استدلالی، دیدگاه تناسب را به عنوان یک مفهوم کلی از انصاف تلقی می کند
[ترجمه گوگل]اما تأثیر این استدلال، تناسب را به عنوان یک مفهوم عمومی تر عدالت مشاهده می کند

پیشنهاد کاربران

تناسب ــ نسبت بین دو کالا از نظر حجم و مقدار

سنخیت داشتن

مقتضی بودن


کلمات دیگر: