کلمه جو
صفحه اصلی

poker


معنی : سیخ، سیخونک، بازی پوکر، سیخ بخاری، سیخ زن
معانی دیگر : (قمار با ورق) پوکر، میله (که با آن آتش شومینه و غیره را هم می زنند)، استام، سی  بخاری، سی  زن

انگلیسی به فارسی

سیخ بخاری، سیخ زن، بازی پوکر


پوکر، بازی پوکر، سیخ، سیخ بخاری، سیخونک، سیخ زن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something that pokes, esp. a long, pointed metal rod for stirring up a fire.
مشابه: prod
اسم ( noun )
• : تعریف: any of several card games that involve gambling on the value of the players' hands.

• shovel, poker; tool used to arrange hot coals; type of card game
poker is a card game that people play, usually in order to win money.
a poker is a metal bar which you use to move coal or wood in a fire so that air can circulate.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] پوکر

مترادف و متضاد

سیخ (اسم)
prod, goad, gad, spur, grill, stylet, broach, skewer, ramrod, poker, spit, fid

سیخونک (اسم)
prick, poker, jag

بازی پوکر (اسم)
poker

سیخ بخاری (اسم)
poker, stoker

سیخ زن (اسم)
poker

card game


Synonyms: blind poker, draw poker, five-card stud poker, seven-card stud poker, straight poker, strip poker, stud poker


جملات نمونه

1. poker chips
ژتون پوکر

2. a poker player
پو کر باز

3. to play poker
پوکر بازی کردن

4. a round of poker
یک دور بازی پوکر

5. a card game, as poker
بازی ورق،مانند پوکر

6. deuces when wild in poker can be counted as kings, etc.
در پوکر ورق آس می تواند معادل شاه و غیره باشد.

7. i stirred the fire with a poker so that it would burn better
آتش را با سیخ زیر و رو کردم تا بهتر بسوزد.

8. Sam boasted that she could beat anyone at poker.
[ترجمه ترگمان]سم با غرور می گفت که می تواند هر کسی را در پوکر شکست بدهد
[ترجمه گوگل]سام می گوید که او می تواند هر کسی را در پوکر ضرب و شتم کند

9. Lon and I play in the same weekly poker game.
[ترجمه ترگمان]من و Lon در یک بازی پوکر هفتگی بازی می کنیم
[ترجمه گوگل]من و من در همان بازی پوکر هفتگی بازی می کنیم

10. He was cleared out in the poker game.
[ترجمه ترگمان] اون توی بازی پوکر تبرئه شد
[ترجمه گوگل]او در بازی پوکر پاک شد

11. Father poked the fire with a poker.
[ترجمه ترگمان]پدر با سیخ بخاری آتش را روشن کرد
[ترجمه گوگل]پدر آتش را با یک پوکر لرزاند

12. She dealt him a tremendous blow with the poker.
[ترجمه ترگمان]با سیخ سیخ سر او ضربه محکمی زد
[ترجمه گوگل]او او را یک ضربه فوق العاده با پوکر به عهده داشت

13. Who's for a hand of poker?
[ترجمه ترگمان]کی پوکر بازی می کنه؟
[ترجمه گوگل]چه کسی برای یک دست از پوکر است؟

14. He was invited for a game of poker, but he refused to play.
[ترجمه ترگمان]او برای یک بازی پوکر دعوت شده بود، اما از بازی کردن امتناع ورزید
[ترجمه گوگل]او برای یک بازی پوکر دعوت شده بود، اما او حاضر به بازی نشد

15. Alexander's main hobby was poker.
[ترجمه ترگمان]سرگرمی اصلی الکساندر پوکر بود
[ترجمه گوگل]سرگرمی اصلی اسکندر پوکر بود

16. We cleaned up at the poker table last night.
[ترجمه ترگمان] دیشب خونه پوکر رو تمیز کردیم
[ترجمه گوگل]شب گذشته در جدول پوکر تمیز شدیم

to play poker

پوکر بازی کردن


a poker player

پوکرباز


پیشنهاد کاربران

پوکر فیس


Poker or pokerfase:|

Poker face میشه صورت بی حالت، خشک


کلمات دیگر: