کلمه جو
صفحه اصلی

colored


معنی : سیاه پوست، رنگی، رنگین، ملون، نژادهای غیر سفید پوست
معانی دیگر : رنگدار، رنگارنگ، دارای رنگ بخصوص، دگرگون شده (از راه غلو کردن یا دستکاری یا تلقین و غیره)، (افریقای جنوبی - معمولا c بزرگ) دورگه (از نژاد سیاه و سفید)، رنگین پوست، غیر سفید پوست

انگلیسی به فارسی

رنگی، ملون، نژادهای غیرسفیدپوست، رنگین


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having color.
متضاد: colorless

(2) تعریف: (old-fashioned; often offensive) having dark skin pigmentation; of a race other than white.

(3) تعریف: characterized by misinformation; distorted.

• member of an ethnic group that is not classed as white (offensive); person who is racially mixed (offensive)
having color; colorful; painted a certain color; of or belonging to an ethnic group that is not classed as white (offensive); (offensive) racially mixed (also coloured)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] رنگی - رنگین - ملون - رنگ شده

مترادف و متضاد

سیاه پوست (اسم)
ethiopian, ethiop, blackamoor, negro, nigger, boogie, blacky, colored

رنگی (صفت)
chromatic, colored, hued, coloured

رنگین (صفت)
colored, coloured

ملون (صفت)
colored, coloured

نژادهای غیر سفید پوست (صفت)
colored, coloured

not white


Synonyms: dyed, flushed, glowing, hued, shaded, stained, tinged, tinted, washed


Antonyms: white


distorted


Synonyms: angled, biased, false, falsified, jaundiced, misrepresented, one-sided, partial, partisan, perverted, prejudiced, prepossessed, tampered with, tendentious, warped


Antonyms: genuine, honest, real, truthful


جملات نمونه

1. colored pictures lined the walls
تصاویر رنگی دیوارها را مزین کرده بود.

2. colored pictures sell newspapers
عکس رنگی باعث فروش روزنامه است.

3. a colored balloon
بادکنک رنگین

4. actions colored by greed
اعمال حاکی از حرص و آز

5. he colored the circle green
او دایره را رنگ سبز زد.

6. religion colored all his other ideas
مذهب همه ی عقاید دیگر او را تحت تاثیر قرار داد.

7. a vibrantly colored painting
یک نقاشی دارای رنگ های زنده

8. events which have colored our nationality
رویدادهایی که ماهیت ملی ما را تحت تاثیر قرار داده اند

9. a short length of colored film
یک بخش کوتاه از فیلم رنگی

10. an indescriminate collection of colored pictures
مجموعه ی قاتی پاتی از تصویرهای رنگی

11. the book also contains colored plates
کتاب دارای تصویرهای رنگی نیز هست.

12. they were wrapping pieces of chocolate in colored paper
قطعات شکلات را در کاغذهای رنگین می پیچیدند.

13. as soon as he saw her his cheeks colored
تا او را دید گونه هایش سرخ شد.

14. the lives of most of us have been colored by politics
سیاست در زندگی اکثر ما اثر گذاشته است.

15. Like the pickerel, the perch were colored beautifully in yellow and olive green.
[ترجمه ترگمان]مانند the، ماهی به زیبایی به رنگ زرد و زیتونی رنگ به رنگ سبز درآمده بود
[ترجمه گوگل]مثل کیکرل، ساحه زیبایی در زرد و زیتون سبز رنگ بود

16. The dance floor is dim, and colored lights give the bland cafeteria walls and the sagging crepe the snap of fiesta.
[ترجمه ترگمان]طبقه رقص هم کم نور است و نوره ای رنگارنگ هم به دیواره ای کافه تریا و در میان پاره پوره سیب زمینی قرار می دهند
[ترجمه گوگل]طبقه رقص کم است، و چراغ های رنگی به دیوار کافه تریا ملاقات می کنند و تکه تکه شدن فیثا را خم می کند

17. Compared to the slick colored maps of seismic tomography, these cartoons seem like country cousins.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با نقشه های رنگی لیز شده از پرتونگاری لرزه ای، این کارتون ها مثل عموزاده country هستند
[ترجمه گوگل]در مقایسه با نقشه های رنگی لمسی توموگرافی لرزه ای، این کارتون ها مانند عموزاده های کشور هستند

18. The tree was full of tiny, brightly colored birds.
[ترجمه ترگمان]درخت پر از پرندگان رنگارنگ و رنگارنگ بود
[ترجمه گوگل]درخت پر از پرندگان کوچک و پر رنگ بود

19. I hope the colored woman who lived with Mrs Houghton will get me some.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم آن زن رنگی که با خانم houghton زندگی می کرد به من هم کمک کند
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که زن رنگی که با خانم هاتون زندگی کرد، برخی از من را دریافت کند

a colored balloon

بادکنک رنگین


dark-colored

تیره رنگ، سیه‌چرده، تیره‌فام


rose-colored

گلگون


actions colored by greed

اعمال حاکی از حرص و آز


پیشنهاد کاربران

ترکیب شده

پوشش دادن - پوشیده شدن


کلمات دیگر: