کلمه جو
صفحه اصلی

symbolically

انگلیسی به فارسی

نمادین


انگلیسی به انگلیسی

• in a symbolic manner, allegorically, figuratively

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] به طور نمادی

جملات نمونه

1. It was a simple enough gesture, but symbolically important.
[ترجمه ترگمان]حرکت به اندازه کافی ساده بود، اما نمادین بود
[ترجمه گوگل]این یک ژست ساده بود اما از نظر نمادین مهم بود

2. Each circle symbolically represents the whole of humanity.
[ترجمه ترگمان]هر دایره نماد کل بشریت است
[ترجمه گوگل]هر دایره نمادین نشان دهنده تمام بشریت است

3. And so it was the ladder which symbolically decorated the executioner's tunic as a sinister badge of his trade.
[ترجمه ترگمان]و بدین ترتیب این نردبان بود که نیم تنه رسمی جلاد را به عنوان نشان شوم مبادله می کرد
[ترجمه گوگل]و به این ترتیب، نردبانهایی بودند که به طور نمادین لباس سفارشی را به عنوان یک نشان شوم تجارت او تزئین کردند

4. But, symbolically, he inaugurates three centuries of amazing progress in explaining how nature works and in harnessing these discoveries.
[ترجمه ترگمان]اما به طور نمادین، او سه قرن پیشرفت شگفت انگیز را در توضیح نحوه کار طبیعت و مهار این کشفیات افتتاح کرد
[ترجمه گوگل]اما، به طور نمادین، او سه قرن پیشرفت شگفت انگیز را در توضیح چگونگی کارکرد طبیعت و بهره برداری از این اکتشاف ها به ارمغان می آورد

5. Within New Historical writing the anecdote which symbolically reveals some important facet of Renaissance culture is a familiar critical practice.
[ترجمه ترگمان]در نوشته های تاریخی جدید داستانی که به طور نمادین برخی از جنبه های مهم فرهنگ رنسانس را نشان می دهد، یک عمل حیاتی آشنا است
[ترجمه گوگل]در نوشتن نوشتار تاریخی جدید، قصه که نمادی از نقشی مهم از فرهنگ رنسانس را نشان می دهد، یک عمل انتقادی مشهور است

6. Lay investiture was symbolically objectionable as representing the quasi-sacerdotal position which had long been claimed by kings and emperors.
[ترجمه ترگمان]مراسم انتصاب به طور سمبلیک به عنوان نماینده موقعیت شبه رانی که از مدت ها پیش پادشاهان و امپراطوران را بر عهده گرفته بود، به طور سمبلیک قابل ایراد بود
[ترجمه گوگل]قرار دادن سرمایه گذاری به صورت نمادین به عنوان نماینده موقعیت شبه سوارکاری بود که مدتها طول کشید توسط پادشاهان و امپراطوران ادعا شد

7. They also could be labeled symbolically with hearts, flowers, rising steam, etc.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین می توانند به طور نمادین با دل ها، گل ها، بخار بلند، و غیره برچسب بزنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین می توانند به صورت نمادین با قلب، گل، افزایش بخار و غیره برچسب گذاری شوند

8. The struggle toward the overman is often symbolically represented as climbing a mountain, and the light-hearted free spirit of the overman is often represented through laughter and dance.
[ترجمه ترگمان]کش مکش به سمت overman اغلب به شکل نمادین به عنوان صعود از کوه نمایش داده می شود، و روح آزاد خوش قلب the اغلب از طریق خنده و رقص نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]مبارزه با رهبر اغلب نمادین به عنوان بالا رفتن از یک کوه نشان داده شده است، و روح آزاد دلسوز خائنانه اغلب از طریق خنده و رقص نشان داده می شود

9. This act symbolically and literally cut them off from the primal chord of their race.
[ترجمه ترگمان]این عمل به طور سمبلیک و به معنای لفظی آن ها را از the اولیه نژاد خود جدا می کند
[ترجمه گوگل]این عمل به صورت نمادین و به معنای واقعی کلمه آنها را از اولویت اول از نژاد خود بریده است

10. By completing this task, the boys symbolically die as boys and are reborn as men.
[ترجمه ترگمان]با اتمام این کار، پسران به طور نمادین به عنوان پسران می میرند و به عنوان مرد متولد می شوند
[ترجمه گوگل]با تکمیل این وظیفه، پسران به طور نمادین به عنوان پسران می میرند و به عنوان مردان دوباره متولد می شوند

11. Symbolically the deity confers the initiations and the mandala is where the initiations takes place.
[ترجمه ترگمان]Symbolically خدایان را به سمت initiations و the که the در آن زندگی می کند تقسیم می کند
[ترجمه گوگل]از لحاظ نمادین، خدایان ابتکارات را به عهده می گیرند و ماندالا جایی است که آغاز می شود

12. He was attempting to convey symbolically the secret of nonresistance and nonreaction.
[ترجمه ترگمان]او تلاش می کرد که به طور نمادین راز of و nonreaction را انتقال دهد
[ترجمه گوگل]او سعی در انتقال نمادین راز عدم مقاومت و عدم واکنش نشان داد

13. Thethe building symbolically ascends from the ground to enhance the display the southwestern sunshine.
[ترجمه ترگمان]ساختمان Thethe به طور نمادین از زمین بالا می رود تا نور خورشید جنوب غربی را بالا ببرد
[ترجمه گوگل]این ساختمان به طور نمادین از زمین به سمت بالا می آید تا نمایش آفتاب جنوب غربی را افزایش دهد

14. Symbolically, he coughed to clear his throat.
[ترجمه ترگمان]سرفه کرد و سرفه کرد تا گلویش را صاف کند
[ترجمه گوگل]به طور نمادین، او سرفه کرد تا گلویش را پاک کند

پیشنهاد کاربران

بصورت نمادین


کلمات دیگر: