کلمه جو
صفحه اصلی

fewer

انگلیسی به فارسی

کمتر، کمی از، معدود


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: comparative of few.
متضاد: more
اسم ( noun )
• : تعریف: (used with a pl. verb) a smaller number.
متضاد: more

- Next time I'll buy fewer.
[ترجمه پویا باقری] دفعه ی بعدی کمتر خرید خواهم کرد
[ترجمه دلیلی] دفعه ی بعد من کمتر خرید خواهم کرد
[ترجمه مهدی] دفعه بعدی کمتر خرید خواهم کرد
[ترجمه کوروش سفارزاده] دفعه بعدی کمتر خرید خواهم کرد.
[ترجمه صبا] دفعه بدی کمتر خرید خواهم کرد
[ترجمه هیوا شاه تقی] دفعه ی بعد کمتر خرید خواهم کرد
[ترجمه ترگمان] دفعه بعدی کم تر می خرم
[ترجمه گوگل] دفعه بعد من کمتر خرید می کنم

• less, of a smaller amount
less, smaller amount

جملات نمونه

1. fewer students are opting for math classes
شمار کمتری از دانشجویان کلاس های ریاضی را برمی گزینند.

2. no fewer than five children died
شمار بچه هائی که مردند از پنج کمتر نبود.

3. smoke fewer cigarets and drink less beer
سیگار کمتر بکش و آبجو کمتر بخور!

4. no fewer than
نه کمتر از،کم نه،کم نبودند کسانی که

5. if you want to lose weight, consume fewer calories
اگر می خواهی وزن کم کنی کمتر کالری مصرف کن.

6. our dilemma was whether to lower prices or to accept fewer sales
معضل ما این بود که اگر قیمت ها را کم نمی کردیم فروش ما کم می شد.

7. Fewer than 7% of asylum seekers are accepted as political refugees.
[ترجمه ترگمان]کم تر از ۷ درصد از پناهجویان به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفته می شوند
[ترجمه گوگل]کمتر از 7٪ پناهجویان به عنوان پناهندگان سیاسی پذیرفته می شوند

8. Women commit fewer crimes than men.
[ترجمه ترگمان]زنان نسبت به مردان مرتکب جرایم کمتری می شوند
[ترجمه گوگل]زنان مرتکب جنایات کمتر از مردان می شوند

9. The firm has less money and fewer staff than last year.
[ترجمه ترگمان]این شرکت پول کمتری نسبت به سال گذشته دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت پول کمتری و کارکنان کمتر از سال گذشته دارد

10. Mr Williams is a conservative who advocates fewer government controls on business.
[ترجمه خامه ای] ممنون
[ترجمه ترگمان]آقای ویلیامز یک محافظه کار است که از کنترل های دولت کمتری در زمینه تجارت حمایت می کند
[ترجمه گوگل]آقای ویلیامز محافظه کار است که از کنترل کمتری در امور تجاری حمایت می کند

11. Fewer students are opting for science courses nowadays.
[ترجمه ترگمان]امروزه دانش آموزان کمتری دوره های علوم را انتخاب می کنند
[ترجمه گوگل]امروزه دانشجویان کمتر درس های علمی را انتخاب می کنند

12. Fewer people write with their left hand than with their right.
[ترجمه ترگمان]افراد کمتری با دست چپ خود نسبت به with نامه می نویسند
[ترجمه گوگل]افراد کمتری با دست چپ خود را با حق خود می نویسند

13. Better living conditions mean more live births and fewer stillbirths.
[ترجمه ترگمان]شرایط زندگی بهتر به معنای تولد زنده بیشتر و زایمان کم تر است
[ترجمه گوگل]شرایط زندگی بهتر به معنای تولد زنده و تولد نوزاد کمتر است

14. The Islamic calendar has fewer days than the Gregorian calendar.
[ترجمه ترگمان]تقویم اسلامی کم تر از تقویم گرگوری است
[ترجمه گوگل]تقویم اسلامی دارای روزهای کمتر از تقویم گرگوری است

15. The detective discovered no fewer than 35 fingerprints.
[ترجمه ترگمان]کارآگاه کشف کرد که کم تر از ۳۵ تا اثر انگشت پیدا شده
[ترجمه گوگل]کارآگاه نه کمتر از 35 اثر انگشت را کشف کرد

16. I was given less cake and fewer biscuits than she had.
[ترجمه ترگمان]من کم تر از او کیک و بیسکوییت کمتری به من داده بود
[ترجمه گوگل]من کیک و بیسکویت کمتر از او داده شد

17. He was advised to smoke fewer cigarettes and drink less beer.
[ترجمه ترگمان]به او توصیه کرد که سیگار کمتری دود کند و آبجو کم تر بنوشد
[ترجمه گوگل]او توصیه می شود سیگارهای کمتر بخورند و آبجو کمتر مصرف کنند

پیشنهاد کاربران

کمتر از
حداقل

کمتر ، معدود

کمتر

ما برای مقایسه ی دو شخص یا دو مکان ویا دوچیز از صفات برتر استفاده میکنیم . وقتی میخواییم یک صفت مقایسه ای درست کنیم اگه اون صفت کوتاه باشه میتونیم er رو به آخرش اضافه کنیم مثل longer واگه یه صفت چند بخشی باشه باید قبل از صفت more بیاریم برای مثال
more expensive به معنی گران تر . more هم با قابل شمارش ها و هم با غیرقابل شمارش ها میاد ولی متضاد more , که less است با غیر قابل شمارش ها میاد و متضاد more که با قابل شمارش ها میاد fewer است و هر دوتاشم معنی کمتر رو میدن.

یک صفت عالی هستش به معنای کم تر

کمتر برای count nouns

کمتر، محدود ، حداقل

کمتر ( برای اسامی قابل شمارش استفاده می شود )

تعداد خیلی کم ( مفهوم منفی می دهد. )

a smaller


کلمات دیگر: