کلمه جو
صفحه اصلی

certified


معنی : تصدیق شده
معانی دیگر : دیپلمه، دارای گواهینامه (یا جواز یا تصدیق و غیره)، تضمین شده، گواهی شده، گواهی دار

انگلیسی به فارسی

تضمین‌شده، گواهی‌شده، تصدیق‌شده، گواهی‌دار


دیپلمه، دارای گواهینامه (یا جواز یا تصدیق و غیره)


گواهی شده، تصدیق شده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: guaranteed; assured.

- a certified letter
[ترجمه ترگمان] یک حرف تایید شده
[ترجمه گوگل] یک نامه تایید شده

(2) تعریف: having or verified by a certificate.

- a certified financial planner
[ترجمه ترگمان] یک برنامه ریز مالی معتبر
[ترجمه گوگل] یک برنامه ریز مالی گواهی

• authorized, licensed, endorsed

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] مجاز شخصی را گویند که در آزمون استخدامی پذیرفته شده باشد .

مترادف و متضاد

تصدیق شده (صفت)
acknowledged, authenticated, certified, confirmed

جملات نمونه

a certified public accountant

حسابدار قسم‌خورده


a certified copy

رونوشت گواهی‌شده


1. certified public accountant
حسابدار قسم خورده

2. a certified copy
رونوشت گواهی شده

3. a certified physician
پزشک دارای جواز رسمی

4. a certified public accountant
حسابدار قسم خورده

5. two certified checks
دو چک تضمینی

6. his father was certified (insane) and spent the rest of his life in a mental hospital
پدرش را دیوانه شناختند و بقیه ی عمرش را در بیمارستان روانی سپری کرد.

7. The meat has been certified fit for human consumption.
[ترجمه ترگمان]گوشت برای مصرف انسان تایید شده است
[ترجمه گوگل]گوشت مناسب برای مصرف انسان است

8. The accounts were certified by an auditor.
[ترجمه ترگمان]این حساب ها توسط یک حسابرس تایید شدند
[ترجمه گوگل]حساب ها توسط حسابرس تایید شده است

9. He certified it was his wife's handwriting.
[ترجمه ترگمان]او تایید کرد که این دستخط همسرش است
[ترجمه گوگل]او تایید کرد که دست خط دست همسرش بود

10. The doctor certified the prisoner mad.
[ترجمه ترگمان]دکتر اعلام کرد که زندانی دیوانه است
[ترجمه گوگل]دکتر این زندانی را محکوم کرد

11. He was certified dead on arrival.
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که او مرده بود
[ترجمه گوگل]او در هنگام ورود مرده بود

12. It has been certified as genuine.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به عنوان اصل تایید شده است
[ترجمه گوگل]این به عنوان واقعی تایید شده است

13. The accounts were certified correct by the finance department.
[ترجمه ترگمان]این حساب ها توسط بخش مالی تایید شدند
[ترجمه گوگل]این حساب ها توسط بخش مالی تأیید شده است

14. They wanted to get certified as divers.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند به عنوان غواصان گواهی نامه بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند به عنوان غواصان تأیید شوند

15. In 1975 she was certified clinically insane and sent to a mental hospital.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۷۵ او از لحاظ بالینی گواهی نامه بالینی دریافت کرده و به بیمارستان روانی فرستاده شد
[ترجمه گوگل]در سال 1975 او به صورت بالینی بیمه شد و به بیمارستان روانی فرستاده شد

a certified physician

پزشک دارای جواز رسمی


پیشنهاد کاربران

همگان مقبول

دارای مجوز، صلاحیت دار، دارای مدرک یا گواهی

مقبول القول

گواهی دار

رسمی

مصدق

رسمی
Association for Applied Sport Psychology - Certified Consultants’ ( AASP - CC )
مشاور رسمی انجمن فیزیولوژی ورزشی کاربردی


کلمات دیگر: