ماشین آلات، ماشین، دستگاه، ماشین کردن، با ماشین رفتن
machines
انگلیسی به فارسی
جملات نمونه
1. idle machines
ماشین هایی که بلا استفاده مانده اند
2. the machines saved time and they also saved sweat
ماشین ها موجب صرفه جویی در وقت و همچنین کاستن سختی کار شدند.
3. the industrial age made machines of some men
عصر صنعت برخی انسان ها را به ماشین تبدیل کرد.
4. a lane between rows of machines in a factory
باریک راهی از میان ردیف ماشین آلات کارخانه
5. the man who minds the machines
مردی که ماشین ها را می پاید
پیشنهاد کاربران
وسیله ای برای بریدن گیاه
ماشین آلات
مکانیک
مکانیسم خاک
مکانیسم خاک
ماشین ها
انسانی که بی حس و بی رحم میشه.
کلمات دیگر: