کلمه جو
صفحه اصلی

waved

انگلیسی به فارسی

تکان دادم، موج زدن، تشکیل موج دادن، دست تکان دادن، موجی بودن


انگلیسی به انگلیسی

• having an outline that looks like a wave; wavy, having or forming waves

جملات نمونه

1. branches waved gently and shed their leaves
شاخه ها به آرامی نوسان می کردند و برگ های خود را می ریختند.

2. he waved down an approaching motorist to ask for help
برای دریافت امداد به راننده ای که داشت نزدیک می شد علامت داد.

3. rustam waved his sword in the air
رستم شمشیرش را در هوا به نوسان در آورد.

4. the bride waved her hair and manicured her nails
عروس گیسوان خود را فر زد و ناخن های خود را رنگ کرد.

5. the president waved at the crowd
رئیس جمهور برای جماعت دست تکان داد.

6. he smiled and waved at us
لبخندی زد و برای ما دست تکان داد.

7. the drunken man waved his fist at me
مرد مست مشتش را به سویم تکان داد.

8. she boarded the bus and waved goodbye
سوار اتوبوس شد و با تکان دست خداحافظی کرد.

9. the border guard looked at my passport and waved me on
نگهبان مرز به گذرنامه ام نگاهی کرد و اشاره کرد که رد شوم.

10. The conjurer waved his magic wand.
[ترجمه ترگمان]جادوگر چوبدستی جادویی خود را به علامت نفی تکان داد
[ترجمه گوگل]جادوگر جادوگری خود را جارو کرد

11. Susan smiled at him and waved.
[ترجمه ترگمان]سوزان به او لبخند زد و دستش را تکان داد
[ترجمه گوگل]سوزان به او لبخند زد و تکان داد

12. You smiled and waved with me, step by step out go farther.
[ترجمه ترگمان]تو لبخند زدی و با من دست تکان دادی، قدم به قدم جلوتر
[ترجمه گوگل]شما لبخند زد و با من دست زد، گام به گام دورتر بروید

13. The sentry gave a smart salute and waved us on.
[ترجمه ترگمان]نگهبان سلام نظامی داد و ما را تکان داد
[ترجمه گوگل]نگهبان یک سلام و ارادت را به ما داد

14. He waved goodbye to his friend.
[ترجمه ترگمان]او برای دوستش دست تکان داد
[ترجمه گوگل]او به دوستش می خندید

15. The old man clenched his fist and waved it angrily at us.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد مشتش را مشت کرد و با عصبانیت به ما اشاره کرد
[ترجمه گوگل]پیرمرد مشت خود را خم کرد و آن را به ما عصبانی کرد

16. She waved her hand in reply.
[ترجمه ترگمان]زن دستش را به علامت نفی تکان داد
[ترجمه گوگل]او دستش را در پاسخ داد

پیشنهاد کاربران

دست تکان داد


کلمات دیگر: