معنی : چاپار، شیر، برج اسد، شیر نر، هژبر
معانی دیگر : (جانور شناسی) شیر (panthera leo)، آدم نیرومند و دلیر، شیرمرد، آدم سرشناس، آدم مورد توجه همگان، شهره، (جمع) رجوع شود به: lions club، برج اسد (پنجمین صورت منطقه البروج)
lion
معنی : چاپار، شیر، برج اسد، شیر نر، هژبر
معانی دیگر : (جانور شناسی) شیر (panthera leo)، آدم نیرومند و دلیر، شیرمرد، آدم سرشناس، آدم مورد توجه همگان، شهره، (جمع) رجوع شود به: lions club، برج اسد (پنجمین صورت منطقه البروج)
انگلیسی به فارسی
شیر، هژبر، شیر نر، (نجوم) برج اسد
شیر نر، شیر، هژبر، چاپار
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a large carnivorous member of the cat family, native to Africa and parts of Asia, that has a short tan coat and, in the male, a heavy mane.
• (2) تعریف: any of several large members of the cat family, such as the cougar; mountain lion.
• (3) تعریف: a person who is noted for strength and courage, or for social, professional, or political prominence.
• large carnivorous cat found in africa and southern asia; strong and courageous person; celebrity, person who is well-known and admired
a lion is a large, wild member of the cat family found in africa. lions have yellowish fur, and male lions have long hair on their head and neck.
see also lion's share.
a lion is a large, wild member of the cat family found in africa. lions have yellowish fur, and male lions have long hair on their head and neck.
see also lion's share.
مترادف و متضاد
چاپار (اسم)
post, mail, express messenger, postboy, postilion, mailman, letter carrier, lion, pony express
شیر (اسم)
valve, plug, lion, faucet, tap, milk
برج اسد (اسم)
lion, leo
شیر نر (اسم)
lion
هژبر (اسم)
lion
جملات نمونه
1. a lion couchant
شیر خوابیده و سر افراشته
2. a lion cub
بچه شیر
3. a lion dormant
شیر غنوده
4. a lion issuant
شیر سرنما (که فقط سرش دیده می شود)
5. a lion loose in streets
شیری رها شده در خیابان ها
6. a lion rampant
شیر خیزیده
7. a lion regardant
شیر سر به عقب
8. a lion sejant
شیر نشسته بر دو پا
9. the lion bit off a piece of meat
شیر تکه ای از گوشت را (با دندان) کند.
10. the lion devoured the mouse
شیر موش را بلعید.
11. the lion is a predatory animal
شیر یک حیوان شکاری است.
12. the lion looked at us through the bars of the cage
شیر از لا به لای میله های قفس به ما نگاه می کرد.
13. the lion mauled his trainer
شیر مربی خود را گاز گاز کرد.
14. the lion rent its prey to pieces
شیر طعمه ی خود را از هم درید.
15. a lion guardant
شیری که همه صورتش در تصویر پیداست.
16. a ferocious lion
شیر درنده
17. a male lion and his mate
شیر نر و جفت او
18. a ravenous lion
شیر ژیان
19. a roaring lion
شیر غران
20. a wrathful lion
شیر شرزه
21. an angry lion
شیر شرزه
22. an angry lion
شیر ژیان
23. like a lion
همچون شیر
24. beard the lion (in his den)
آدم نیرومند یا سرشناسی را در محل قدرت خودش مورد حمله یا مخالفت و غیره قرار دادن
25. he approached the lion warily
او محتاطانه به شیر نزدیک شد.
26. in his poetry, the lion is a personification of pride
در شعر او شیر تنایشی از غرور است.
27. the appearance of the lion set the monkeys crying
اشکار شدن شیر،میمون ها را به سر و صدا درآورد.
28. the roar of an angry lion
غرش یک شیر ژیان
29. on the way, we came across the carcass of a lion
در راه به جسد شیری بر خوردیم.
30. too much hunting resulted in the extermination of the iranian lion and zebra
شکار بی رویه موجب نابودی شیر و گورخر ایرانی شد.
an angry lion
شیر ژیان
اصطلاحات
beard the lion (in his den)
آدم نیرومند یا سرشناسی را در محل قدرت خودش مورد حمله یا مخالفت و غیره قرار دادن
the lion's share of something
بخش عمده‌ی چیزی
پیشنهاد کاربران
شیر
have you ever seen a lion
آیا تا به حال شیر دیده ای ؟ 🛃
آیا تا به حال شیر دیده ای ؟ 🛃
حیوان شیر شکاری
شیر ( حیوان درنده )
LION یک شخصیت هست که در بازی وارکرافت یا همون ۲تا هست اونایی که نمیدونن برن
تو گوگل بزنن هیروی لیون در وارکرافت
عکسش هم میاره شبیح قوله
تو گوگل بزنن هیروی لیون در وارکرافت
عکسش هم میاره شبیح قوله
لیون یاهمون LION یک هیرو یا همون یک شخص در بازی وارکرافت یا همون ۲تا هست اگه اطلاعات بیشتری میخواین تو گوگل سرچ کنین:
هیروی LION در وارکرافت
همین ولیون یا هیروی LION جادو گره اینو هم بگم
هیروی LION در وارکرافت
همین ولیون یا هیروی LION جادو گره اینو هم بگم
دیکشنری فرانسوی هم باشه
کلمات دیگر: