کلمه جو
صفحه اصلی

shutter


معنی : حائل، دیافراگم، پشت پنجره، پشت دری
معانی دیگر : (شخص یا وسیله) مسدود کننده، بندآور، (پنجره) کرکره، پنجره ی کرکره ای، (در فانوس و غیره) دریچه، سوراخ بند، دهانه گیر، (دوربین عکاسی) شاتر، بندان، دوربین عکاسی وغیره دیافراگم

انگلیسی به فارسی

پشت پنجره، پشت دری، حائل، (دوربین عکاسی وغیره)دیافراگم


شاتر، دیافراگم، پشت پنجره، پشت دری، حائل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a hinged wooden or metal cover that closes over the outside or inside of a window.

(2) تعریف: a device that opens and closes the lens of a camera.

(3) تعریف: one that shuts.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shutters, shuttering, shuttered
• : تعریف: to supply, close, or cover with shutters.

- He shuttered the windows for the winter.
[ترجمه ترگمان] او پنجره ها را برای زمستان بسته بود
[ترجمه گوگل] او پنجره ها را برای زمستان تعطیل کرد

• hinged cover for a window or door; part of a camera which opens and closes to allow light to pass through the lens and reach the film (photography)
close off with shutters; install shutters; shut down, close (temporarily or permanently)
shutters are wooden or metal covers fitted to a window.
the shutter in a camera is the part which opens to allow light through the lens when a photograph is taken.

دیکشنری تخصصی

[سینما] دریچه دوربین - مسدودکننده - عدسی - شاتر - دستگاه باز و بسته کردن عدسی - پلک - پروانه - بندان - دریچه نور
[عمران و معماری] پنجره کرکره ای - در کرکره ای
[برق و الکترونیک] شاتر قطعه ای که مانع رسیدن نور به سطح حساس به نور دوربین تلویزیونی یا جسم حساس به نور دیگر به جز در مدت زمان مطلوب برای تابش نور می شود.
[آب و خاک] دریچه متحرک

مترادف و متضاد

حائل (اسم)
stay, buffer, louver, louvre, guard, barrier, delimiter, buttress, stanchion, pall, coaming, shutter, stayer

دیافراگم (اسم)
diaphragm, shutter

پشت پنجره (اسم)
shutter

پشت دری (اسم)
shutter

جملات نمونه

1. a shutter bug
شیفته ی عکاسی

2. The slam of the shutter awoke me.
[ترجمه ترگمان]صدای بسته شدن پرده از خواب بیدارم کرد
[ترجمه گوگل]اسلوم شاتر من را بیدار کرد

3. The camera adjusts the lens aperture and shutter speed automatically.
[ترجمه ترگمان]دوربین دیافراگم لنز و سرعت شاتر را به طور خودکار تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]دوربین دوربین دیافراگم لنز و سرعت شاتر را به صورت خودکار تنظیم می کند

4. You will need a fast shutter speed for photographing sport.
[ترجمه ترگمان]شما به یک سرعت شاتر سریع برای عکاسی از ورزش نیاز دارید
[ترجمه گوگل]برای عکسبرداری از ورزش، یک سرعت شاتر سریع نیاز خواهید داشت

5. He left the shutter open.
[ترجمه ترگمان]او شاتر را باز گذاشت
[ترجمه گوگل]او شاتر را باز کرد

6. The camera has a shutter speed of one - sixtieth of a second.
[ترجمه ترگمان]دوربین سرعت شاتر برای یک - شصتمین ثانیه را دارد
[ترجمه گوگل]دوربین دارای سرعت شاتر شصت و یک ثانیه است

7. He racked his camera and pressed down the shutter release.
[ترجمه ترگمان]او دوربین خود را سوراخ کرد و دکمه شاتر را فشار داد
[ترجمه گوگل]او دوربین خود را قفل کرد و انتشار شاتر را فشار داد

8. Higher shutter speeds are best used only in good light.
[ترجمه ترگمان]سرعت شاترهای بالاتر فقط در نور خوب به کار می روند
[ترجمه گوگل]سرعت شاتر بالاتر تنها در نور خوب استفاده می شود

9. A dripping sky-blue shutter or the red flowers of a flame-of-the-forest tree were images exploding on the vision after blindness.
[ترجمه ترگمان]یک سرعت شاتر از آسمان آبی - آبی یا گل های قرمز یک درخت در جنگل، تصاویری بودند که پس از کور شدن، در حال انفجار بودند
[ترجمه گوگل]شاتر آبی رنگ آبی یا گلهای قرمز درختی از درخت جنگل، تصاویری را که پس از نابینایی به چشم می خورد، منفجر می کنند

10. The program likely is to shutter 34 senior centers, where elderly people drop in and get a noon meal.
[ترجمه ترگمان]این برنامه احتمالا از ۳۴ مرکز ارشد است، جایی که افراد مسن در آنجا غذا می خورند و غذای ظهر دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]این برنامه به احتمال زیاد 34 مرکز ارشد را شکوفا می کند، جایی که افراد سالخورده به یک وعده غذا می روند

11. They have sockets for flash and remote shutter operation.
[ترجمه ترگمان]آن ها sockets برای راه اندازی و عملیات شاتر از راه دور دارند
[ترجمه گوگل]آنها سوکت های فلش و عملیات شاتر از راه دور دارند

12. On the landward side, they had opened a shutter a little and she could see inside.
[ترجمه ترگمان]در طرف خشکی، آن ها کرکره را کمی باز کرده بودند و او می توانست داخل آن را ببیند
[ترجمه گوگل]در طرف رو به رو، آنها کمی شاتر را باز کردند و می توانستند داخل را ببینند

13. Through a chink in the shutter we could see Ralph.
[ترجمه ترگمان]از میان شکافی در کرکره که می توانستیم رالف را ببینیم
[ترجمه گوگل]از طریق یک شیب در شاتر می توانیم رالف را ببینیم

14. The snowstorm forced the company to shutter 100 of its stores.
[ترجمه ترگمان]طوفان برف این شرکت را مجبور کرد که ۱۰۰ مغازه خود را مسدود کند
[ترجمه گوگل]برف داری شرکت را مجبور کرد تا 100 فروشگاه خود را شاتک کند

پیشنهاد کاربران

محافظ متحرک پنجره

پشت پنجره
حایل

( اسم )
1 - شاتر دوربین عکاسی ( قسمتی از لنز دوربین عکاسی که اجازه ورود نور را میدهد )
2 - کرکره که سمت بیرون و خارج پنجره یا در نصب میشود ( می تواند از جنس چوب، فلز و. . . باشد، و جنبه زیبایی یا محافظ دارد )

در ساختمان بمعنی محافظ پنجره ( از نور یا دستبرد ) میباشد که میتواند داخل یا بیرون پنجره نصب شود.
The house has pretty shutters either side of the front windows.

تعطیلی، تعطیل شدن


کلمات دیگر: