1. Carol won a large soft toy at a sideshow at the fair.
[ترجمه ترگمان]کارول یک اسباب بازی بزرگ در یک نمایش فرعی در بازار برنده شد
[ترجمه گوگل]کارول یک اسباب بازی بزرگ را در نمایشگاه نمایشگاه به دست آورد
2. The media still regards women's sport as a sideshow to the main event.
[ترجمه ترگمان]رسانه ها هنوز ورزش زنان را یک نمایش فرعی برای رویداد اصلی می دانند
[ترجمه گوگل]رسانه ها همچنان ورزش زنانه را به عنوان یک رویکرد به رویداد اصلی در نظر می گیرند
3. In the end, the meeting was a sideshow to a political storm that broke Thursday.
[ترجمه ترگمان]در پایان، این نشست یک نمایش فرعی از یک طوفان سیاسی بود که روز پنج شنبه شکست
[ترجمه گوگل]در نهایت، این جلسه یک جلسه ی یک طوفان سیاسی بود که روز پنج شنبه را شکست
4. The initial conflict was a mere sideshow compared with the World War that followed.
[ترجمه ترگمان]درگیری اولیه در مقایسه با جنگ جهانی دوم، یک نمایش فرعی صرف بود
[ترجمه گوگل]درگیری اولیها صرفا یک طرفه در مقایسه با جنگ جهانی است که به دنبال آن بود
5. McMurphy drew eyes to him like a sideshow barker.
[ترجمه ترگمان]McMurphy مانند یک نمایش فرعی چشم به او دوخته شده بود
[ترجمه گوگل]مک مورفی چشمانش را به سمت او پرت کرد
6. Equality isn't a sideshow, a distraction in the quest for sustainability: it's simply the best way there.
[ترجمه ترگمان]برابری یک نمایش فرعی نیست، یک حواس پرتی در تلاش برای پایداری: این تنها بهترین راه وجود دارد
[ترجمه گوگل]برابری یک طرفه نیست، حواس پرتی در تلاش برای پایداری آن است که به سادگی بهترین راه وجود دارد
7. In a way, the presidential race is a sideshow to the real struggle for power in Washington.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، رقابت ریاست جمهوری یک نمایش فرعی برای مبارزه واقعی قدرت در واشنگتن است
[ترجمه گوگل]به طریقی، مسابقه ریاست جمهوری، راهپیمایی برای مبارزه واقعی برای قدرت در واشنگتن است
8. And the struggle is more than a mere sideshow on the right.
[ترجمه ترگمان]و مبارزه بیشتر از یک نمایش فرعی در سمت راست است
[ترجمه گوگل]و مبارزه بیش از یک طرفه در سمت راست است
9. There is even a sideshow where a large gilt stupa rotates on an electric motor.
[ترجمه ترگمان]حتی یک نمایش فرعی در جایی وجود دارد که یک stupa بزرگ طلایی حول یک موتور الکتریکی می چرخد
[ترجمه گوگل]حتی یک طرفه وجود دارد که در آن یک استپا خاردار بزرگ روی یک موتور الکتریکی چرخ می زند
10. But it is a sideshow - a way to save jobs ( and votes ), not restart the economy.
[ترجمه ترگمان]اما این یک نمایش فرعی برای نجات دادن مشاغل (و آرا)، و نه راه اندازی مجدد اقتصاد است
[ترجمه گوگل]اما این نمایشگاه یک راه برای صرفه جویی در شغل (و رای) است، اقتصاد را راه اندازی نمی کند
11. The Arsenal contingent will provide an intriguing sideshow in Lisbon.
[ترجمه ترگمان]تیم آرسنال، یک نمایش فرعی فریبنده را در لیسبون به همراه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]احتمال اینکه آرسنال در لس آنجانا قرار بگیرد، یک جادوی جذاب است
12. He ended up on a circus sideshow traveling through the country with the big steel pipe that went through his head.
[ترجمه ترگمان]او به یک سیرک سیار که در سراسر کشور سفر می کرد و لوله فولادی بزرگی که از سرش می گذشت، عبور کرد
[ترجمه گوگل]او به دنبال راهروی سیرک در سراسر کشور با لوله فولادی بزرگ که از طریق سر او حرکت می کرد، پایان یافت
13. MR. KURZWEIL: Emotion is not some sort of sideshow; there's intelligence and then there's emotion.
[ترجمه ترگمان]آقای دارسی، احساسات یک نوع نمایش فرعی نیست، هوش و احساسات هم هست
[ترجمه گوگل]آقای احساسات KURZWEIL نوعی طرفدار نیست هوش وجود دارد و پس از آن احساسات وجود دارد
14. "I will not let any theatrics or sideshow keep us from doing what we're here to do," she said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" من اجازه نمایش یا نمایش فرعی برای انجام کاری که در اینجا هستیم را نخواهم داد \"
[ترجمه گوگل]او گفت: �من اجازه نخواهم داد که هر گونه نظری یا نظری، ما را از انجام آنچه که ما در اینجا انجام می دهیم، نگذاریم