کلمه جو
صفحه اصلی

sideshow


معنی : موضوع فرعی، نمایش فرعی، انحراف اتفاقی
معانی دیگر : نمایش جنبی (بویژه در سیرک)، نمایش فرعی، موضوع فرعی

انگلیسی به فارسی

نمایش فرعی، موضوع فرعی، انحراف اتفاقی


دوچرخه سواری، موضوع فرعی، نمایش فرعی، انحراف اتفاقی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small exhibition offered to supplement the main attraction, as at a circus.

(2) تعریف: any event or occurrence of comparatively minor importance.

(3) تعریف: an incident or behavior that diverts attention from a more important event.

• small performance, secondary performance; something of secondary importance
sideshows are the stalls at a fairground where you can do things such as shooting and throwing darts.
a sideshow is a less important or less significant event or situation related to a larger, more important one that is happening at the same time.
small performance, secondary performance; something of secondary importance

دیکشنری تخصصی

[سینما] نمایش جنبی - برنامه فرعی

مترادف و متضاد

موضوع فرعی (اسم)
side issue, sideshow

نمایش فرعی (اسم)
sideshow

انحراف اتفاقی (اسم)
sideshow

جملات نمونه

1. Carol won a large soft toy at a sideshow at the fair.
[ترجمه ترگمان]کارول یک اسباب بازی بزرگ در یک نمایش فرعی در بازار برنده شد
[ترجمه گوگل]کارول یک اسباب بازی بزرگ را در نمایشگاه نمایشگاه به دست آورد

2. The media still regards women's sport as a sideshow to the main event.
[ترجمه ترگمان]رسانه ها هنوز ورزش زنان را یک نمایش فرعی برای رویداد اصلی می دانند
[ترجمه گوگل]رسانه ها همچنان ورزش زنانه را به عنوان یک رویکرد به رویداد اصلی در نظر می گیرند

3. In the end, the meeting was a sideshow to a political storm that broke Thursday.
[ترجمه ترگمان]در پایان، این نشست یک نمایش فرعی از یک طوفان سیاسی بود که روز پنج شنبه شکست
[ترجمه گوگل]در نهایت، این جلسه یک جلسه ی یک طوفان سیاسی بود که روز پنج شنبه را شکست

4. The initial conflict was a mere sideshow compared with the World War that followed.
[ترجمه ترگمان]درگیری اولیه در مقایسه با جنگ جهانی دوم، یک نمایش فرعی صرف بود
[ترجمه گوگل]درگیری اولیها صرفا یک طرفه در مقایسه با جنگ جهانی است که به دنبال آن بود

5. McMurphy drew eyes to him like a sideshow barker.
[ترجمه ترگمان]McMurphy مانند یک نمایش فرعی چشم به او دوخته شده بود
[ترجمه گوگل]مک مورفی چشمانش را به سمت او پرت کرد

6. Equality isn't a sideshow, a distraction in the quest for sustainability: it's simply the best way there.
[ترجمه ترگمان]برابری یک نمایش فرعی نیست، یک حواس پرتی در تلاش برای پایداری: این تنها بهترین راه وجود دارد
[ترجمه گوگل]برابری یک طرفه نیست، حواس پرتی در تلاش برای پایداری آن است که به سادگی بهترین راه وجود دارد

7. In a way, the presidential race is a sideshow to the real struggle for power in Washington.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، رقابت ریاست جمهوری یک نمایش فرعی برای مبارزه واقعی قدرت در واشنگتن است
[ترجمه گوگل]به طریقی، مسابقه ریاست جمهوری، راهپیمایی برای مبارزه واقعی برای قدرت در واشنگتن است

8. And the struggle is more than a mere sideshow on the right.
[ترجمه ترگمان]و مبارزه بیشتر از یک نمایش فرعی در سمت راست است
[ترجمه گوگل]و مبارزه بیش از یک طرفه در سمت راست است

9. There is even a sideshow where a large gilt stupa rotates on an electric motor.
[ترجمه ترگمان]حتی یک نمایش فرعی در جایی وجود دارد که یک stupa بزرگ طلایی حول یک موتور الکتریکی می چرخد
[ترجمه گوگل]حتی یک طرفه وجود دارد که در آن یک استپا خاردار بزرگ روی یک موتور الکتریکی چرخ می زند

10. But it is a sideshow - a way to save jobs ( and votes ), not restart the economy.
[ترجمه ترگمان]اما این یک نمایش فرعی برای نجات دادن مشاغل (و آرا)، و نه راه اندازی مجدد اقتصاد است
[ترجمه گوگل]اما این نمایشگاه یک راه برای صرفه جویی در شغل (و رای) است، اقتصاد را راه اندازی نمی کند

11. The Arsenal contingent will provide an intriguing sideshow in Lisbon.
[ترجمه ترگمان]تیم آرسنال، یک نمایش فرعی فریبنده را در لیسبون به همراه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]احتمال اینکه آرسنال در لس آنجانا قرار بگیرد، یک جادوی جذاب است

12. He ended up on a circus sideshow traveling through the country with the big steel pipe that went through his head.
[ترجمه ترگمان]او به یک سیرک سیار که در سراسر کشور سفر می کرد و لوله فولادی بزرگی که از سرش می گذشت، عبور کرد
[ترجمه گوگل]او به دنبال راهروی سیرک در سراسر کشور با لوله فولادی بزرگ که از طریق سر او حرکت می کرد، پایان یافت

13. MR. KURZWEIL: Emotion is not some sort of sideshow; there's intelligence and then there's emotion.
[ترجمه ترگمان]آقای دارسی، احساسات یک نوع نمایش فرعی نیست، هوش و احساسات هم هست
[ترجمه گوگل]آقای احساسات KURZWEIL نوعی طرفدار نیست هوش وجود دارد و پس از آن احساسات وجود دارد

14. "I will not let any theatrics or sideshow keep us from doing what we're here to do," she said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" من اجازه نمایش یا نمایش فرعی برای انجام کاری که در اینجا هستیم را نخواهم داد \"
[ترجمه گوگل]او گفت: �من اجازه نخواهم داد که هر گونه نظری یا نظری، ما را از انجام آنچه که ما در اینجا انجام می دهیم، نگذاریم

پیشنهاد کاربران

قسمت کوچیکی از یک نمایش یا قسمت کوچیکی از یک اجرا در سیرک که چندانم مهم نیست


کلمات دیگر: