1. the shadow of a fat man
سایه ی یک مرد چاق
2. the shadow of an armed man slid across the wall
سایه ی مردی مسلح بر دیوار لغزید.
3. the shadow of the tree reaches the wall
سایه ی درخت به دیوار می رسد.
4. an obscure shadow on the wall
سایه ای مبهم بر دیوار
5. beyond a shadow of doubt
بدون کمترین شک و تردید
6. beyond the shadow of a doubt
بدون هیچ گونه شک و تردید
7. under the shadow of
در خطر چیزی،محکوم به چیزی
8. sin and her shadow death
(میلتون) گناه و سایه ی او: مرگ
9. to throw a shadow on something
بر چیزی سایه افکندن
10. at noontime a person's shadow becomes smaller
هنگام ظهر سایه ی انسان کوتاه تر می شود.
11. for a time, the shadow remained stationary
سایه تا مدتی بی حرکت باقی ماند.
12. there is not a shadow of hope that they are still alive
کمترین امید به اینکه آنها هنوز زنده باشند وجود ندارد.
13. in (or under) the shadow of
1- مجاور،در شرف 2- تحت الشعاع،تحت تاثیر
14. a landscape deeply imbued with shadow
منظره ای که عمیقا سایه اندازی شده بود
15. her profile had cast a shadow on the wall
سایه ی نیمرخ او بر دیوار افتاده بود.
16. the bad news cast a shadow on everyone
آن خبر بد همه را اندوهگین کرد.
17. the dog is his owner's shadow
آن سگ همدم همیشگی صاحبش است.
18. two detectives were assigned to shadow the russian spy everywhere
دو کارآگاه مامور شدند که جاسوس روسی را در همه جا تعقیب کنند.
19. he had to live under the shadow of his handsome, talented brother
او ناچار بود تحت الشعاع برادر خوش قیافه و پر استعداد خود باقی بماند.
20. after the illness, he was a mere shadow of his former self
پس از بیماری او فقط سایه ای از شکل سابقش بود.
21. Last time I married a swaying shadow.
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که با یه سایه تاب مقاومت کردم
[ترجمه گوگل]آخرین بار من با یک سایه غول پیکر ازدواج کردم
22. Shadow, with her veil drawn, follows Light in secret meekness, with her silent steps of love.
[ترجمه ترگمان]سایه، با حجابی که بر پرده کشیده، با گام های پنهانی عاشقانه، با گام های ساکت عشق، به دنبال روشنایی می آید
[ترجمه گوگل]سایه، با حجاب او کشیده شده، نور را در آرامش راز، با مراحل سکوت خود را از عشق است
23. The ship's sail cast a shadow on the water.
[ترجمه ترگمان]بادبان کشتی سایه ای روی آب انداخته بود
[ترجمه گوگل]بادبان کشتی یک سایه بر روی آب ریخته است
24. An oak tree cast its shadow over a tiny round pool.
[ترجمه ترگمان]درخت بلوط سایه خود را بر یک آبگیر کوچک گرد انداخته بود
[ترجمه گوگل]درخت بلوط سایه خود را بر روی استخر دور کوچک ریخته است
25. They live in a charming house in the shadow of the cathedral.
[ترجمه ترگمان]در یک خانه زیبا در سایه کلیسا زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در سایه کلیسای جامع در یک خانه جذاب زندگی می کنند
26. His shadow fell across the room.
[ترجمه ترگمان]سایه اش روی اتاق افتاد
[ترجمه گوگل]سایه اش در اطراف اتاق افتاد
27. Pale moonlight, I declare lonely and shadow.
[ترجمه ترگمان]زیر نور ماه، احساس تنهایی و سایه می کنم
[ترجمه گوگل]نور ماه روشن، من تنها و سایه را اعلام می کنم
28. The house lay in dark shadow.
[ترجمه ترگمان]خانه در سایه تاریکی قرار داشت
[ترجمه گوگل]خانه در سایه تاریک قرار دارد