کلمه جو
صفحه اصلی

rejects

انگلیسی به فارسی

رد می کند، فضولات، رد کردن، نپذیرفتن، امتناع کردن از، طرد کردن، نپسندیدن


دیکشنری تخصصی

[سینما] بریده های فیلم
[معدن] دورریز (عمومی فرآوری)

جملات نمونه

1. she rejects the critics' verdict against her recent book
او داوری هنرسنجان درباره ی کتاب اخیر خودش را قبول ندارد.

2. a complete modern who rejects the idea of patriotism
آدم کاملا متجددی که فکر وطن دوستی را مردود می شمارد.


کلمات دیگر: