کلمه جو
صفحه اصلی

polarization


معنی : تضاد، قطبش، ایجاد دو قطب
معانی دیگر : قطبیدگی، قطبش گری، سرالش گری، دو گانگی، پادش، کیاگنی

انگلیسی به فارسی

ایجاد دو قطب، تضاد، قطبش


قطبش، تضاد، ایجاد دو قطب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a condition, or production of a condition, in which similar vibrations of light waves or the like move in one plane or direction.

(2) تعریف: the condition, fact, or process of being or becoming concentrated around opposite poles.
متضاد: compromise

• making polarized, giving two opposite tendencies; condition of having polariy; phenomenon in which light waves move in one plane (also polarisation)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] قطبیدگی، قطبش
[سینما] قطبی شدن
[برق و الکترونیک] قطبی شدگی 1. جهت میدان الکتریکی تابش شده از آنتن فرستنده . در ایالات متحده، قطبی شدگی افقی و در بریتانیا قطبی شدگی عمودی، استاندارد سیگنالهای تلویزیونی است. 2. ارتعاش بردارهای پرتونور یا تابش الکترومغناطیس دیگر در جهت خاص، مانند نور قطبی شده .3 . تغییر شیمیایی که در پیلهای خشک در حین استفاده اتفاق می افتد که مقاومت داخلی پیل را افزایش می دهد و عمر مفید آن را کوتاه می کند. 4. جابه جایی بارهای مفید در دی الکتریک به هنگام قرار گرفتن در میدان الکتریکی . - پلاریزاسیون، قطبیدگی
[زمین شناسی] قطبش، قطبیدگی - (الکتریسیته): الف) ایجاد دوقطبی ها یا چندقطبی های رده بالاتر در یک محیط. - ب) قطبیت یا پتانسیل نزدیک یک الکترود. - (مغناطیس):مترادف توصیه نشده مغناطیسی شدن. - (نورشناسی):تغییر شکل نور به نحوی که ارتعاشات آن به یک سطح واحد محدود شود. نور قطبی در مطالعه مقاطع نازک کانی ها و سنگ ها توسط میکروسکوپ پلاریزان به کار می رود.
[ریاضیات] قطبی کردن، قطبی سازی، قطبش

مترادف و متضاد

تضاد (اسم)
conflict, contrast, opposition, antithesis, contradiction, polarization, polarity

قطبش (اسم)
polarization, polarity

ایجاد دو قطب (اسم)
polarization

جملات نمونه

1. polarization of light
قطبش نور،قطبی شدن نور

2. There is increasing polarization between the blacks and whites in the US.
[ترجمه ترگمان]قطبش فزاینده ای بین سیاه پوستان و سفید پوستان در آمریکا وجود دارد
[ترجمه گوگل]قطبش در حال افزایش بین سیاه پوستان و سفید پوستان در ایالات متحده است

3. The polarization of society into rich and poor can clearly be seen in the city centres.
[ترجمه ترگمان]پلاریزاسیون در جوامع غنی و فقیر را می توان در مراکز شهر مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]قطب بندی جامعه به غنی و فقیر می تواند به وضوح در مراکز شهر دیده شود

4. Social polarization Recent trends have tended to produce greater social divisions between places.
[ترجمه ترگمان]قطبش اجتماعی گرایش ها اخیر گرایش به ایجاد تقسیمات اجتماعی بزرگتری بین مکان ها دارند
[ترجمه گوگل]پلاریزاسیون اجتماعی گرایش های اخیر تمایل به ایجاد شکاف اجتماعی بیشتر بین مکان ها دارد

5. An account of polarization in reproduction does not complete a consideration of production and reproduction under disorganized capitalism.
[ترجمه ترگمان]شرحی از قطبش در تولید مثل به طور کامل در مورد تولید و تولید مثل در نظام سرمایه داری disorganized به پایان نمی رسد
[ترجمه گوگل]حسابداری قطبی شدن در بازتولید، تولید و بازتولید را تحت سرمایه داری ناخوشایند کامل نمیکند

6. The education system reflects the polarization of society.
[ترجمه ترگمان]سیستم آموزشی بازتاب قطبش جامعه است
[ترجمه گوگل]سیستم آموزشی نشان دهنده قطبیت جامعه است

7. That might be an indication of some racial polarization.
[ترجمه ترگمان]این می تواند نشانه ای از برخی قطبش نژادی باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است نشانه ای از قطبش نژادی باشد

8. Once the polarization occurs, there is precious little Mrs Clinton can do about it.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که قطبش رخ می دهد، خانم کلینتون با ارزش زیادی می تواند این کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]هنگامی که قطبی شدن رخ می دهد، خانم کلینتون کمی با ارزش است که می تواند در مورد آن کار کند

9. To get the full complex-number array of polarization states, we must consider circular and elliptical polarization.
[ترجمه ترگمان]برای بدست آوردن آرایه کاملی از حالت های پلاریزاسیون، باید قطبش دایره ای و بیضوی را مد نظر قرار دهیم
[ترجمه گوگل]برای دریافت آرایه عدد پیچیده کامل از states polarization، باید قطبش دایره ای و بیضی را در نظر بگیریم

10. Based on the theory of the principal polarization state and first-order assumption, a compact analytical expression of the degree of polarization (DOP) of the optical signal is derived.
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه حالت پلاریزاسیون اصلی و فرض مرتبه اول، یک بیان تحلیلی فشرده از درجه پلاریزاسیون (DOP)سیگنال نوری مشتق شده است
[ترجمه گوگل]بر اساس نظریه حالت قطبی شدن اصلی و فرض اول، یک بیان تحلیلی جمع و جور از درجه قطبی شدن (DOP) سیگنال نوری حاصل می شود

11. None of these countries has found a way yet to get around the problem of the polarization of wealth.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این کشورها هنوز راهی برای حل مشکل قطبش ثروت یافته اند
[ترجمه گوگل]هیچ یک از این کشورها راه هنوز برای حل مشکل از قطبش از ثروت گرفتن پیدا کرده است

12. But these things, though much needed, only address the symptoms of a society racked by racial polarization.
[ترجمه ترگمان]اما این چیزها، هر چند که مورد نیاز است، تنها به نشانه های یک جامعه می پردازد که از قطبش نژادی رنج می برد
[ترجمه گوگل]اما این چیزها، هر چند بسیار مورد نیاز است، فقط به علائم جامعه ای که از نظر قطبی شدن نژادی رنج می برند، رسیدگی می شود

13. It is appropriate now to consider how this solution may be generalized to include the case when the polarization is not aligned.
[ترجمه ترگمان]اکنون مناسب است که در نظر بگیریم که چگونه این راه حل ممکن است تعمیم داده شود تا در صورتی که قطبش تنظیم نشده باشد
[ترجمه گوگل]اکنون لازم است که چگونگی تعمیم این راه حل را در نظر بگیریم که شامل مواردی باشد که پلاریزاسیون هم ترازی نداشته باشد

14. In the collision of plane electromagnetic waves with non-aligned polarization, it must therefore be concluded that the dynamics remains unaltered.
[ترجمه ترگمان]بنابراین در برخورد امواج الکترومغناطیسی با پلاریزاسیون بدون محور، باید نتیجه گیری شود که پویایی بدون تغییر باقی می ماند
[ترجمه گوگل]در نتیجه برخورد امواج الکترومغناطیسی هواپیما با قطبش غیر خطی، باید نتیجه گیری شود که پویایی باقی می ماند

15. Using this method, they have obtained a two-parameter class of colliding wave solutions with non-aligned polarization.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این روش، آن ها یک کلاس دو پارامتری از راه حل های موج با قطبش غیرخطی بدست آورده اند
[ترجمه گوگل]با استفاده از این روش، آنها یک کلاس دو پارامتر از راه حل موج های برخورد با قطبی شدن غیر خطی به دست آورده اند

polarization of light

قطبش نور، قطبی شدن نور


The polarity of good and evil is eternal.

پادش نیکی و بدی ابدی است.


پیشنهاد کاربران

حالت استراحت قلبی

قطبیدگی ( سیاست و علوم اجتماعی )

دوگانگی

دودستگی ( علوم سیاسی و اجتماعی )

polarization ( خوردگی )
واژه مصوب: قطبش
تعریف: تغییر شکل ابر الکترونی در اطراف هسته


کلمات دیگر: