کلمه جو
صفحه اصلی

platter


معنی : دیس، صفحه گرامافون، بشقاب بزرگ، هر چیز پهن
معانی دیگر : (ظرف) دیس، بشقاب بیضی، خوانچه، تریان، طبقچه، صفحه ی گردان (که صفحه ی گرامافون را روی آن قرار می دهند)، (عامیانه) صفحه ی گرامافون

انگلیسی به فارسی

دیس، بشقاب بزرگ، هر چیز پهن، صفحه گرامافون


سینی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: on a silver platter
(1) تعریف: a large shallow dish used for serving food.

(2) تعریف: a menu item or meal served in a shallow dish.

(3) تعریف: a phonograph record.

• tray, serving dish; large plate, large flat dish; phonograph record (slang)
a platter is a large serving dish; an old-fashioned word.

دیکشنری تخصصی

[سینما] دیس [صفحه بزرگ افقی حامل حلقه های فیلم در نمایش پیوسته ]
[کامپیوتر] سینی ؛ صفحه فلزی پهن ؛ دیس
[برق و الکترونیک] « پلتر» اصطلاح عامیانه برای دیسک حافظه سخت.
[زمین شناسی] سینی، دیس، بشقاب بزرگ، هر چیز پهن، صفحه گرامافون - پلاترها دیسک هایی هستند که از پلاستیک یا فلز ساخته می شوند . هر دو طرف این دیسک ها با لایه ای نازک اکسید آهن یا یک فلز مغناطیسی دیگر پوشانده شده است . از مرکز این دیسک ها محوری به نام spindle عبور کرده و وظیفه چرخاندن این دیسک ها را به عهده دارد.این لغت را نباید با plotter اشتباه گرفت. اگر داخل دیسک سخت را باز کنید. صفحه یا صفحات فلزی دایره ای مشاهده می کنید که به یک محور مشترک متصل هستند و با سرعت حول آن می چرخند . به هر یک از این صفحات فلزی platterگفته می شود.

مترادف و متضاد

دیس (اسم)
form, platter

صفحه گرامافون (اسم)
record, recording, platter

بشقاب بزرگ (اسم)
platter

هر چیز پهن (اسم)
platter

جملات نمونه

1. I'll have the steak and chicken combo platter.
[ترجمه ترگمان]من استیک و مرغ سوخاری می خورم
[ترجمه گوگل]من دیگ سوکت استیک و مرغ را می خواهم

2. To serve, arrange rabbit pieces on a warm platter.
[ترجمه ترگمان]برای خدمت، چیدن قطعات خرگوش روی یک بشقاب گرم
[ترجمه گوگل]برای خدمت، قطعه خرگوش را بر روی دیوار گرم ترتیب دهید

3. Which, as we know, is death on a platter with two sides and bread for a pitcher.
[ترجمه ترگمان]چنانکه می دانیم، مرگ در یک سینی با دو طرف و نان برای یک پارچ است
[ترجمه گوگل]که، همانطور که می دانیم، مرگ بر روی دیسک با دو طرف و نان برای یک کوزه است

4. Transfer the rabbit to a large platter and continue cooking in this manner until all of the rabbit is browned.
[ترجمه ترگمان]خرگوش را به یک بشقاب بزرگ انتقال می دهد و به پختن آن به این روش ادامه می دهد تا اینکه همه خرگوش قهوه ای شده است
[ترجمه گوگل]انتقال خرگوش را به یک پالت بزرگ و ادامه دادن به پخت و پز در این روش تا زمانی که تمام خرگوش قهوه ای است

5. Remove quail and keep warm on a serving platter.
[ترجمه ترگمان]بلدرچین را حذف کنید و بر روی یک سینی در حال خدمت گرم نگاه دارید
[ترجمه گوگل]بلدرچین را بردارید و بر روی دیوار خدمت گرم نگه دارید

6. Arrange the courgettes on a serving platter with the trout and reserved grapefruit segments.
[ترجمه ترگمان]courgettes را روی یک بشقاب در حال خدمت با قزل آلا و بخش های ذخیره شده گریپ فروت ترتیب دهید
[ترجمه گوگل]حبوبات را در یک وعده صبحانه با ماهی قزل آلا ترتیب و مقادیر گریپ فروت را حفظ کنید

7. I'll have the fish platter .
[ترجمه ترگمان]سینی ماهی ها را خواهم آورد
[ترجمه گوگل]من دیگ ماهی را می خواهم

8. The chef made up a dessert sampler platter for us.
[ترجمه ترگمان]سرآشپز یه دسر برامون درست کرده
[ترجمه گوگل]سرآشپز برای ما یک دیسپنسر نمونه برداری تهیه کرد

9. Remove to a heated platter and keep warm while making the sauce.
[ترجمه ترگمان]یک بشقاب داغ بردارید و هنگام درست کردن سس خود را گرم نگاه دارید
[ترجمه گوگل]به پختن گرم بریزید و در هنگام ساخت سس گرم نگه دارید

10. Drain well and place on a heatproof platter.
[ترجمه ترگمان]آن را به خوبی بگیرید و روی یک دیس heatproof قرار دهید
[ترجمه گوگل]تخلیه خوب و محل بر روی یک پلاستیکی مقاوم در برابر حرارت

11. Lightly grease a serving platter with olive oil.
[ترجمه ترگمان]یه بشقاب از روغن زیتون با روغن زیتون
[ترجمه گوگل]یک وعده ی غذایی با روغن زیتونی را به آرامی روغن کن

12. Mound the moistened couscous on a serving platter and form a large well in the center.
[ترجمه ترگمان]couscous couscous را بر روی یک دیس سرو کنید و یک چاه بزرگ در وسط شکل دهید
[ترجمه گوگل]کاسکوس مرطوب را بر روی یک تخت خدمت کنید و یک چاه بزرگ در مرکز ایجاد کنید

13. When eggplant is done, remove to platter on top of herbs and brush tops with oil once more.
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" بر روی
[ترجمه گوگل]هنگامی که بادمجان انجام می شود، به بالای گیاه بریزید و یک بار دیگر روغن را با روغن بریزید

14. Place the sliced melons alternately on a large platter and fan out the wedges.
[ترجمه ترگمان]در یک ظرف بزرگ، خربزه sliced را روی یک بشقاب بزرگ قرار داده و the را از آن جدا کند
[ترجمه گوگل]خربزه های قطعه ای را به طور متناوب بر روی یک پالت بزرگ قرار دهید و از گوه ها خارج شوید

پیشنهاد کاربران

بالا آوردن


کلمات دیگر: