کلمه جو
صفحه اصلی

scriptwriter


معنی : نمایشنامه نویس
معانی دیگر : (تلویزیون و رادیو) نمایشنامه نویس

انگلیسی به فارسی

نمایشنامه نویس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: scriptwriting (n.)
• : تعریف: one who writes or adapts scripts, esp. for film or television.

• one who writes scripts, one who writes texts for plays (or films, television programs, etc.)
a scriptwriter is a person who writes scripts for films or for radio or television programmes.

دیکشنری تخصصی

[سینما] فیلمنامه نویس - نویسنده سناریو

مترادف و متضاد

نمایشنامه نویس (اسم)
dramatist, playwright, scriptwriter, playwriter

جملات نمونه

1. The scriptwriter helped him to adapt his novel for the screen.
[ترجمه ترگمان]نمایشنامه نویس به او کمک کرد تا رمان خود را با صفحه نمایش تطبیق دهد
[ترجمه گوگل]نویسنده اسکریپت به او کمک کرد تا رمان خود را برای صفحه نمایش تطبیق دهد

2. But scriptwriter and narrator Indra Sinha said the video emphasised the meeting of minds as well as bodies.
[ترجمه ترگمان]اما ایندرا سین ها، نمایشنامه نویس و راوی داستان، گفت که این ویدئو بر جلسه ذهن و همچنین اجساد تاکید کرده است
[ترجمه گوگل]اما فیلمنامهنویس و روایتگر ایندرا سینها گفت که این ویدئو بر جلسات ذهن و بدن نیز تاکید دارد

3. William Holden plays a hack scriptwriter down on his luck, and his purple prose gives the film its biting tone.
[ترجمه ترگمان]ویلیام هولدن، نمایشنامه نویس hack را با شانس خود بازی می کند، و نثر his لحن گاز گرفتن خود را به فیلم می دهد
[ترجمه گوگل]ویلیام هولدن، نویسنده سینمایی هک است که بر روی شانس خود بازی می کند، و پروسسور بنفش آن را به فیلم می دهد

4. The award-winning scriptwriter has been talking of reviving the hit sitcom for years but he has been busy on other projects.
[ترجمه ترگمان]نمایشنامه نویس برنده جایزه در حال صحبت درباره احیای طنز تلویزیونی سال ها است، اما او مشغول انجام پروژه های دیگری بوده است
[ترجمه گوگل]فیلمنامهنویس برنده جایزه سالهاست که درباره بازیابی سینمای کمدی صحبت میکند اما در پروژههای دیگر مشغول به کار است

5. And without a scriptwriter, too.
[ترجمه ترگمان] و بدون \"scriptwriter\" هم همینطور
[ترجمه گوگل]و بدون یک نویسنده سینما نیز

6. A scriptwriter is in charge of writing shooting scripts, turning the ideas into reality based on the knowledge of television and needs of programs.
[ترجمه ترگمان]یک نمایشنامه نویس مسئول نوشتن خطوط عکاسی، تبدیل ایده ها به واقعیت براساس دانش تلویزیون و نیاز به برنامه ها است
[ترجمه گوگل]یک نویسنده اسکریپت مسئول نوشتن اسکریپت های تیراندازی است، ایده ها را به واقعیت بر اساس دانش تلویزیون و نیازهای برنامه ها تبدیل می کند

7. Therefore, in recent scriptwriter can only minimize the focus on this actor's Xifen.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در نمایشنامه نویس معاصر تنها می تواند تمرکز این هنرپیشه را به حداقل برساند
[ترجمه گوگل]بنابراین، در نویسندگی اخیرا تنها می تواند تمرکز بر Xifen این بازیگر را به حداقل برساند

8. He is a professional scriptwriter and is deeply interested in modern China and its youth culture.
[ترجمه ترگمان]او یک نمایشنامه نویس حرفه ای است و عمیقا به چین مدرن و فرهنگ جوانان آن علاقه دارد
[ترجمه گوگل]او یک نویسنده اسکریپت حرفه ای است و عمیقا علاقه مند به چین مدرن و فرهنگ جوانانش است

9. It appears then that the work of the scriptwriter and that of the director are actually the same even though the two individuals work with different tools.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان به نظر می رسد که کار نمایشنامه نویس و کارگردان در حقیقت یک سان هستند، هر چند که دو نفر با ابزارهای متفاوتی کار می کنند
[ترجمه گوگل]سپس به نظر می رسد که کارنامه نویس و کارگردان در حقیقت یکسان است، هرچند که دو نفر با ابزارهای مختلف کار می کنند

10. Dead Alive is something a scriptwriter would write as a meat packing plant insurance scam, be caught because it's retarded, then found innocent by reason of insanity.
[ترجمه ترگمان]زنده زنده چیزی است که یک نمایشنامه نویس به عنوان یک حیله بیمه گیاهی می نویسد، دستگیر می شود، زیرا عقب مانده است، سپس به دلیل دیوانگی بی گناه یافت می شود
[ترجمه گوگل]Alive Dead یک چیزی است که یک نویسنده اسکریپت به عنوان یک کلاهبرداری بیمه مواد غذایی گوشتی نوشته می شود، گرفتار می شود، زیرا عقب افتاده است و سپس به دلیل دیوانگی بی گناه پیدا می شود

11. The scriptwriter also borrowed from Obama's life the notion of a superstar candidate.
[ترجمه ترگمان]نمایشنامه نویس همچنین از زندگی اوباما به عنوان نامزد یک فوق ستاره قرض گرفته بود
[ترجمه گوگل]نویسنده اسکریپت همچنین از زندگی اوباما مفهوم یک نامزد فوق ستاره را قرض گرفته است

12. Ozu and his scriptwriter, Kogo Noda, often centered their plots upon getting a daughter married, a situation around which an array of characters' lives could be revealed.
[ترجمه ترگمان]Ozu نودا و نمایشنامه نویس او، Kogo نودا که اغلب طرح های خود را برای ازدواج دخترشان در بر می گیرند، وضعیتی که در آن مجموعه ای از شخصیت های شخصیت را می توان آشکار ساخت
[ترجمه گوگل]اوزو و نویسندگیش، کوگنودا، اغلب پس از گرفتن یک دختر ازدواج کردند و آنها را تحت تاثیر قرار داد اوضاع در اطراف یک مجموعه ای از زندگی شخصیت ها بود

13. Very dissatisfied with the director and scriptwriter of the film, which, strong protest!
[ترجمه ترگمان]بسیار ناراضی از کارگردان و نمایشنامه نویس سینما، که اعتراض قوی!
[ترجمه گوگل]بسیار ناراضی از کارگردان و فیلمنامه نویس فیلم، که اعتراض قوی است!

14. This script was also edited by the scriptwriter of "Infernal Affairs" and him.
[ترجمه ترگمان]این فیلم همچنین به وسیله \"Affairs of\" و \"Affairs Infernal\" نیز ویرایش شد
[ترجمه گوگل]این اسکریپت توسط اسکریپت نویسی 'Infernal Affairs' و او نیز ویرایش شده است


کلمات دیگر: