1. It took ten guardsmen to overpower him.
[ترجمه ترگمان]ده نفر را گرفت تا بر او غلبه کنند
[ترجمه گوگل]ده مدافع دستگیر شد و او را سرنگون کرد
2. I did overpower him the way he flattered.
[ترجمه ترگمان]من نسبت به او بر او غلبه کردم
[ترجمه گوگل]او را به طرز شگفت انگیزی فرو برد
3. Police finally managed to overpower and arrest the gunman.
[ترجمه ترگمان]پلیس در نهایت توانست بر دستگیری فرد مسلح غلبه کرده و آن ها را دستگیر کند
[ترجمه گوگل]پلیس در نهایت موفق به سرنگونی و دستگیری مسلح شد
4. The police used force to overpower the demonstrators.
[ترجمه ترگمان]پلیس از زور برای غلبه بر تظاهر کنندگان استفاده کرد
[ترجمه گوگل]پلیس نیرویی را برای غلبه بر تظاهرکنندگان استفاده کرد
5. The wine is bland enough not to overpower the fish.
[ترجمه ترگمان]شراب برای غلبه بر ماهی کافی نیست
[ترجمه گوگل]شراب به اندازه کافی نجس است که ماهی ها را غارت کند
6. The killer would stalk his victim, overpower her and then brutally murder her.
[ترجمه ترگمان]قاتل قربانی خودش رو می کنه و بهش غلبه می کنه و بعد با خشونت اونو میکشه
[ترجمه گوگل]قاتل قربانی وی را سرقت می کند، او را غارت می کند و سپس او را به قتل رساند
7. He can overpower hitters with his fastball or fool them with his off-speed stuff.
[ترجمه ترگمان]او می تواند hitters را شکست دهد یا آن ها را با سرعت حرکت کند
[ترجمه گوگل]او می تواند با fastball خود را با قهرمانان خود غلبه کند یا آنها را با چیزهای غیرفعال کند
8. Even if we did manage to overpower them we could be putting her life in danger.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر ما بتوانیم بر آن ها غلبه کنیم، می توانیم زندگی او را در خطر قرار دهیم
[ترجمه گوگل]حتی اگر ما توانستیم آنها را غلبه دهیم، می توانیم زندگی خود را در معرض خطر قرار دهیم
9. I figured the two of us could overpower him.
[ترجمه ترگمان] فکر کردم که هر دوی ما میتونیم بهش غلبه کنیم
[ترجمه گوگل]من نمیفهمید که دو نفر از ما میتوانستند او را سرکوب کنند
10. I overpower him the way he flattered.
[ترجمه ترگمان]من به روش خود بر او غلبه می کنم
[ترجمه گوگل]او را طرد می کند
11. The lower boundary shows where buyers overpower sellers and prevent the market from falling.
[ترجمه ترگمان]مرز پایین تر نشان می دهد که در کجا خریداران بر فروشندگان غلبه می کنند و از افتادن بازار جلوگیری می کنند
[ترجمه گوگل]مرز پایین تر نشان می دهد که در آن خریداران به فروشندگان غلبه می کنند و مانع از افتادن بازار می شوند
12. There is now only one rank of the Overpower ability. Bonus damage removed.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر تنها یک رتبه از توانایی overpower وجود دارد آسیب هایی که به Bonus تعلق می گیرد حذف شد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر فقط یک رتبه از توانایی Overpower وجود دارد خسارت پاداش حذف شده است
13. Police finally managed to overpower the gunman.
[ترجمه ترگمان]پلیس در نهایت توانست بر قاتل مسلح غلبه کند
[ترجمه گوگل]پلیس در نهایت توانست مسلح را غارت کند
14. The conductor tended to overpower her with aggressive dynamics ( Thor Eckert, Jr ).
[ترجمه ترگمان]رهبر ارکستر تمایل داشت که بر او غلبه کند (تور Eckert، جونیور)
[ترجمه گوگل]هادی تمایل داشت او را با دینامیک تهاجمی (Thor Eckert، Jr) غلبه کند
15. You forever overpower him and he departs ; You change his appearance and send him away.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه بر او غلبه می کنی و او می رود، تو ظاهر او را عوض می کنی و او را از اینجا دور می کنی
[ترجمه گوگل]شما برای همیشه از او غافل می شوید و او را ترک می کند؛ ظاهر خود را تغییر دهید و او را دور کنید