کلمه جو
صفحه اصلی

polarity


معنی : تضاد، تقارن، قطبش، تمایل قطبی، توجه به قطب
معانی دیگر : دوگانگی، تضاد اختلاف، پادش، کیاگنی، سرالش، قطبیت، قطبی بودن، خاصیت قطبی (نور یا آهن ربا)، پلاریته، قطبیدگی، مثبت یا منفی بودن (به ویژه برق)

انگلیسی به فارسی

قطبش، تمایل قطبی، توجه به قطب، تضاد، تقارن


قطبیت، قطبش، تقارن، تضاد، تمایل قطبی، توجه به قطب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: polarities
(1) تعریف: the state or condition of having positive and negative poles or of being oriented toward a particular pole.
مشابه: magnetism

(2) تعریف: orientation in opposite directions.
مشابه: antithesis

- a polarity between political factions
[ترجمه ترگمان] بین جناح های سیاسی وجود دارد
[ترجمه گوگل] یک قطب بین جناح های سیاسی

• presence of two opposing tendencies; state of having unequally distributed characteristics
if two people, ideas, or things have completely opposite qualities or opinions, you can refer to this difference as polarity between them.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] قطبیت
[سینما] قطب بندی
[کامپیوتر] ویژگی قطبی
[برق و الکترونیک] قطبیت مشخصه ای که جسم دارای ویژگیهای مخالف در داخل خود نشان میدهد مانند بارهای مخالف ( مثبت و منفی در باتری ) یا قطبهای مغناطیسی مخالف ( شمال و جنوب در آهنربا ) . - پلاریته، قطبداشت
[زمین شناسی] قطبیت - جهت گیری شمال- جنوب میدان مغناطیسی زمین.
[نساجی] پلاریته - قطبیت - قطبی بودن
[ریاضیات] قطبیت
[پلیمر] قطبیت

مترادف و متضاد

تضاد (اسم)
conflict, contrast, opposition, antithesis, contradiction, polarization, polarity

تقارن (اسم)
symmetry, synchrony, synchronization, isochronism, parallelism, polarity

قطبش (اسم)
polarization, polarity

تمایل قطبی (اسم)
polarity

توجه به قطب (اسم)
polarity

جملات نمونه

1. the polarity of good and evil is eternal
پادش نیکی و بدی ابدی است.

2. the polarity of their views
تضاد عقاید آنها

3. Polarity is inherent in a magnet.
[ترجمه ترگمان]Polarity در یک اهن ربا وجود دارد
[ترجمه گوگل]قطبش در یک آهنربا ذاتی است

4. The film is based on the polarity of the two main characters.
[ترجمه ترگمان]این فیلم براساس قطبیت دو شخصیت اصلی است
[ترجمه گوگل]این فیلم بر اساس قطبیت دو شخصیت اصلی است

5. This suggests a high degree of polarity between low income renters and high income owner-occupiers.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که درجه بالایی از قطبیت بین renters با درآمد پایین و owner با درآمد بالا وجود دارد
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد درجه بالایی از پراکندگی بین اجاره دهندگان کم درآمد و صاحبان اشخاص با درآمد بالا

6. A magnet has polarity.
[ترجمه ترگمان]اهن ربا، قطبیت دارد
[ترجمه گوگل]یک آهنربای قطبی است

7. The polarity between biological and social explanations of subjectivity has been as controversial among western feminists as among psychologists.
[ترجمه ترگمان]قطبیت بین توضیحات زیست شناختی و اجتماعی ذهنیت در میان feminists غربی مانند روانشناسان بحث برانگیز بوده است
[ترجمه گوگل]قطبیت بین توضیحات بیولوژیک و اجتماعی سوبژکتیو در میان فمینیست های غربی و بین روانشناسان بحث انگیز است

8. Western cultures, structured around polarity and hierarchy, promote competition and conformity.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ های غربی، ساختار یافته در اطراف قطبیت و سلسله مراتب، رقابت و انطباق را ترویج می کنند
[ترجمه گوگل]فرهنگ غربی، ساختار یافته در اطراف قطبیت و سلسله مراتب، ترویج رقابت و انطباق است

9. Aim To investigate the low polarity components from seeds of Apium graveolens.
[ترجمه ترگمان]هدف برای بررسی مولفه های کوتاه polarity از دانه های of graveolens
[ترجمه گوگل]هدف بررسی مولکول های قطبی کم از دانه Apium graveolens

10. The corona inception voltage produced by negative polarity increased at first and then decreased, and corona characteristic has little changes.
[ترجمه ترگمان]ولتاژ آغازین ایجاد شده توسط قطبیت منفی در ابتدا افزایش یافت و سپس کاهش یافت، و مشخصه corona تغییر کمی دارد
[ترجمه گوگل]ولتاژ آغازگر کرونا که توسط قطب منفی تولید می شود، ابتدا افزایش می یابد و سپس کاهش می یابد، و ویژگی کرونا تغییرات کمی دارد

11. Bipolar Hall Switch Sensor magnet polarity is no need to distinguish, with great flexibility and convenience.
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست که قطبیت آهن ربا در سالن دو قطبی با انعطاف پذیری و راحتی بزرگ تمایز قایل شود
[ترجمه گوگل]قطبش Magnet Sensor سنسور دوقطبی بدون نیاز به تشخیص، با انعطاف پذیری و راحتی بزرگ است

12. AVX tantalum electrolytic capacitors, small size, polarity capacitor, electrical properties of stable and reliable, low-ESE (equivalent series resistance) value.
[ترجمه ترگمان]AVX tantalum electrolytic، اندازه کوچک، قطبیت خازن، ویژگی های الکتریکی پایدار و قابل اعتماد (مقاومت سری برابر)
[ترجمه گوگل]خازن الکترولیتی تانتالال AVX، اندازه کوچک، خازن قطبی، خواص الکتریکی پایدار و قابل اعتماد، کم ESE (معادل سری مقاومت)

13. We are stabilizing the shift in magnetic polarity so that it doesn't fall apart prematurely.
[ترجمه ترگمان]ما در حال تثبیت تغییر در قطبیت مغناطیسی هستیم به طوری که پیش از موعد از هم پاشید
[ترجمه گوگل]ما تغییر در قطب مغناطیسی را تثبیت می کنیم تا آن را پیش از موعد سقوط نکنیم

14. Humans have fallen into extreme polarity that Earth has called " dogma " .
[ترجمه ترگمان]انسان ها به قطبیت شدید دچار شده اند که زمین به آن \"تعصب\" گفته می شود
[ترجمه گوگل]انسان ها به قطب افراطی افتاده اند که زمین 'دگماتیسم' نامیده است

the polarity of their views

تضاد عقاید آنها


پیشنهاد کاربران

زبری

دوقطبی


کلمات دیگر: