1. Advice to investors was based on the premise that interest rates would continue to fall.
[ترجمه ترگمان]توصیه به سرمایه گذاران بر این فرض استوار بود که نرخ سود به سقوط ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]مشاوره به سرمایه گذاران براساس فرضیه ای است که نرخ بهره همچنان کاهش می یابد
2. The research project is based on the premise stated earlier.
[ترجمه ترگمان]پروژه تحقیقاتی بر پایه این فرض است که قبلا ذکر شده است
[ترجمه گوگل]پروژه تحقیقاتی بر اساس پیش فرض اظهار شده است
3. Let me premise my argument with a bit of history.
[ترجمه ترگمان]بگذارید این بحث را با کمی تاریخ مطرح کنم
[ترجمه گوگل]بگذارید استدلال من را با کمی تاریخ بپذیرم
4. We can deduce a conclusion from the premise.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم نتیجه گیری را از این فرضیه استنتاج کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم نتیجه گیری را از این فرضیه نتیجه گیری کنیم
5. His reasoning is based on the premise that all people are equally capable of good and evil.
[ترجمه ترگمان]استدلال او بر این فرض استوار است که همه مردم به همان اندازه توانایی خوب و بدی دارند
[ترجمه گوگل]استدلال او بر این فرض استوار است که همه مردم به طور مساوی قادر به خیر و شر هستند
6. The premise is that schools will work harder to improve if they must compete.
[ترجمه ترگمان]این فرضیه این است که اگر آن ها باید رقابت کنند، مدارس بیشتر بهبود خواهند یافت
[ترجمه گوگل]فرض این است که مدارس سخت تر کار خواهد کرد برای بهبود در صورتی که باید به رقابت بپردازند
7. American justice works on the premise that an accused person is innocent until they are proved guilty.
[ترجمه ترگمان]عدالت آمریکا بر این فرض کار می کند که فرد متهم تا زمانی که گناهکار شناخته نشوند بی گناه است
[ترجمه گوگل]عدالت آمریکا بر این فرض استوار است که یک فرد متهم بی گناه است تا زمانی که مجرم شناخته شود
8. Statement C starts from the same premise, but is an even more explicit version of a teleology of the oppressed.
[ترجمه ترگمان]بیانیه C از یک فرض شروع می شود، اما یک نسخه دقیق تر از علیت نهایی of است
[ترجمه گوگل]بیانیه C از همان فرضیه شروع می شود، اما یک نسخه صریح تر از یک تلولوژیک از ظلم است
9. She formed her church on a simple premise: to open the doors to everyone.
[ترجمه ترگمان]کلیسا را روی یک فرضیه ساده ساخته بود که درها را به همه باز کند
[ترجمه گوگل]او کلیسای خود را در یک قاعده ساده برای باز کردن درها به همه
10. The underlying premise of the global market ideology is that every country will earn most of its income from exports.
[ترجمه ترگمان]فرضیه اصلی ایدئولوژی بازار جهانی این است که هر کشور بیش ترین درآمد خود را از صادرات به دست خواهد آورد
[ترجمه گوگل]فرضیه اصلی ایدئولوژی بازار جهانی این است که هر کشور بیشتر درآمد خود را از صادرات به دست خواهد آورد
11. I started with a premise that was open to finding a little, a bit more or some very bad stuff.
[ترجمه ترگمان]من با یک فرضیه شروع کردم که برای پیدا کردن کمی، کمی بیشتر و یا چیزهای بسیار بد باز بود
[ترجمه گوگل]من با یک فرضیه شروع کردم که برای پیدا کردن چیزهای کمی، کمی بیشتر یا برخی چیزهای بسیار بد بود
12. The present research is based on the premise that family style of emotional expression is a key factor in this respect.
[ترجمه ترگمان]پژوهش حاضر بر این اساس استوار است که سبک خانوادگی بیان عاطفی یک عامل کلیدی در این رابطه است
[ترجمه گوگل]پژوهش حاضر بر این فرض استوار است که سبک خانواده بیان عاطفی عامل اصلی در این رابطه است
13. The basic premise is that they think they know better than anyone else.
[ترجمه ترگمان]فرض اولیه این است که آن ها فکر می کنند آن ها بهتر از هر کس دیگری می دانند
[ترجمه گوگل]فرض اساسی این است که آنها فکر می کنند بهتر از هر کس دیگری می دانند
14. I have come to accept Joe AliTs premise that not a single species is unaffected by the rot taking place.
[ترجمه ترگمان]من آمده ام این فرض جو AliTs را قبول کنم که حتی یک گونه از این پوسیدگی در بین نیست
[ترجمه گوگل]من آمده ام تا فرض Joe AliTs را قبول کنم که هیچ یک از گونه ها تحت تاثیر قرار نمی گیرد