سر و صدا می کند، یورش، حمله، یک پر کاه، تعجیل، جویبار، ازدحام مردم، فشار، خیز، بوریا، نی بوریا، انواع گیاهان خانواده سمار، حرکت شدید، جوی، هجوم بردن، برسر چیزی پریدن، خیز زدن
rushes
انگلیسی به فارسی
دیکشنری تخصصی
[سینما] راش / روزانه ها
پیشنهاد کاربران
حمله کردن ، هجوم بردن
عبور میکند
He rushes through the forest
از میان جنگل عبور میکند
Rushes through ینی عبور کردن یا از ی جایی رد شدن
He rushes through the forest
از میان جنگل عبور میکند
Rushes through ینی عبور کردن یا از ی جایی رد شدن
هجوم بردن ، حرکات سریع
فیلم های تدوین نشده
rushes ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: روزانهها
تعریف: نخستین چاپ های نسخۀ مثبت برای آگاهی از نتیجۀ کار روزانۀ گروه فیلم برداری|||متـ . نسخۀ روزانهها rush print
واژه مصوب: روزانهها
تعریف: نخستین چاپ های نسخۀ مثبت برای آگاهی از نتیجۀ کار روزانۀ گروه فیلم برداری|||متـ . نسخۀ روزانهها rush print
کلمات دیگر: