معنی : روکش، لوحه، لوح، قاب، صفحه، بشقاب، نعل اسب، پلاک، صفحه فلزی، بقدر یک بشقاب، ورقه یا صفحه، روکش فلزی کردن، اندودن، متورق کردن، ابکاری فلزی کردن، روکش کردن
معانی دیگر : صفحه (فلزی و غیره)، (فلز) ورق، پلاک (صفحه ی فلزی که نام شخص یا طرح و غیره روی آن حک شده)، عکس چاپی (به ویژه در کتاب)، اسکره، ظروف فلزی (به ویژه از طلا یا نقره)، خوراک، غذا، وعده، سهم، پرس، (کالبد شناسی - جانور شناسی) پهنه، فلس (scute و lamina هم می گویند)، آب طلا دادن، آب نقره دادن، (دارای) روکش فلزی، اندوده، زره صفحه ای (ساخته شده از صفحات فلزی - plate armor هم می گویند)، هر یک از صفحه های این زره (به زره زنجیری یا درع می گویند: mail)، (کلیسا) ظرف خیرات، (به ویژه مسابقه ی اسبدوانی) جایزه (در اصل عبارت بود از جام زرین یا سیمین)، مسابقه (به ویژه مسابقه اسبدوانی سر بردن جایزه و نه برای قمار ـ plate race هم می گویند)، رجوع شود به: petri dish، یک قطعه گوشت (از سینه ی گاو)، گوشت سینه ی گاو، تیر افقی زیر شیروانی (که پایه های شیروانی و تیره های عمود را نگه می دارد)، (بیس بال) رجوع شود به: home plate، (دندان پزشکی) گیره ی دندان مصنوعی، (معمولا جمع) دندان مصنوعی، (برق) رجوع شود به: anode، پلاک باتری، (عکاسی) شیشه ی عکس، (چاپ) گراور، کلیشه، (با لایه یا ورقه ی فلزی) پوشاندن، فلز پوش کردن، به قدر یک بشقاب (plateful هم می گویند)، قاب مثل قاب ساعت، vt : روکش فلزی کردن