کلمه جو
صفحه اصلی

proscenium


معنی : پیشگاه، صحنه نمایش، جلو صحنه، پیش صحنه
معانی دیگر : (تئاتر یونان و روم باستان) صحنه، بخش جلو پرده

انگلیسی به فارسی

صحنه نمایش، جلو صحنه، پیشگاه، پیش صحنه


پروسنوم، صحنه نمایش، جلو صحنه، پیشگاه، پیش صحنه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: proscenia, prosceniums
(1) تعریف: the part of the theater or stage located between the curtain and the orchestra pit or the first row of seats.

(2) تعریف: the arch that separates the area in front of the curtain from the rest of the stage; proscenium arch.

(3) تعریف: the stage in the ancient Greek theater.

• area of a stage located in front of the curtain
a proscenium or a proscenium arch in a theatre is the part of the auditorium with an arch which separates the stage from the audience; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[سینما] پیش صحنه

مترادف و متضاد

پیشگاه (اسم)
presence, prophase, proscenium

صحنه نمایش (اسم)
stage, proscenium

جلو صحنه (اسم)
proscenium

پیش صحنه (اسم)
proscenium

جملات نمونه

1. proscenium arch
دهانه ی صحنه (که پرده از آن آویخته است)

2. We were having them simply marching across the proscenium curtain.
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را در حال رژه رفتن از پرده صحنه تماشا می کردیم
[ترجمه گوگل]ما آنها را به سادگی در سراسر پرده پروسنیم راهپیمایی کردیم

3. Stella tiptoed from the proscenium arch, shielding her eyes from the glare of the footlights.
[ترجمه ترگمان]استلا با نوک پنجه از روی پل جلو آمد و چشم هایش را از نور چراغ های جلوی آن پنهان کرد
[ترجمه گوگل]استالا از پشت قوس پهلوی، از چشمان او از تابش نور افکنی محافظت می کند

4. Joe Longthorne pops his head round the proscenium arch on the way to his dressing room.
[ترجمه ترگمان]جو Longthorne سرش را دور صحنه نمایش گذاشت و به طرف اتاق تعویض لباسش رفت
[ترجمه گوگل]جو Longthorne سر خود را در اطراف قوس progresscenium در راه خود را به اتاق رختکن خود را

5. The garlands that swathed the proscenium arch took the audience right on to the stage - in spirit.
[ترجمه ترگمان]تاج های گل که بر طاق قوسی شکل قرار داشتند، شنوندگان را مستقیما به روی صحنه بردند
[ترجمه گوگل]جادوهائی که قوس را پشت سر گذاشتند مخاطبان را به صحنه آوردند - در روحیه

6. An iron proscenium of number frames the tragedy.
[ترجمه ترگمان]یک مشت آهنین چند فریم از این تراژدی
[ترجمه گوگل]یک شمش آهن از شمار این فاجعه است

7. Okonomiyaki is only a hot proscenium around Negishi station. The supporting platform built by K2 is actually a complete network for young people.
[ترجمه ترگمان]Okonomiyaki تنها یک proscenium گرم در اطراف ایستگاه Negishi است پلت فرم پشتیبان ساخته شده توسط K۲ در واقع یک شبکه کامل برای جوانان است
[ترجمه گوگل]Okonomiyaki تنها یک پروسه گرم در اطراف ایستگاه نگشی است پلتفرم پشتیبانی شده توسط K2 در واقع یک شبکه کامل برای جوانان است

8. Work experience has: Five - star level hotel proscenium receptionist, documentary and business of foreign trade company.
[ترجمه ترگمان]تجربه کار: هتل پنج ستاره star، مستند و کسب وکار شرکت تجارت خارجی
[ترجمه گوگل]تجارب حرفه ای دارای پنج ستاره پذیرش پذیری هتل، مستند و کسب و کار شرکت تجارت خارجی است

9. Proscenium, whom do play in backstage?
[ترجمه ترگمان]کی پشت صحنه بازی میکنه؟
[ترجمه گوگل]Proscenium، چه کسی در پشت صحنه بازی می کند؟

10. After backstage electronic finance and proscenium electronic finance, Chinese electronic finance has entered into an application stage of technology integration.
[ترجمه ترگمان]پس از پشت پرده امور مالی الکترونیکی و تامین مالی الکترونیکی، سرمایه الکترونیکی چین وارد مرحله کاربردی ادغام فن آوری شده است
[ترجمه گوگل]پس از پشت سر گذاشتن پول الکترونیکی و مالی الکترونیک، پول الکترونیکی الکترونیکی چینی وارد مرحله ی کاربرد یکپارچه سازی تکنولوژی شده است

11. The ideas of how to help their company get out of dilemma occupied the proscenium of his mind.
[ترجمه ترگمان]ایده های این که چگونه به شرکت خود کمک کنند از مخمصه خارج می شوند، ذهن او را اشغال کردند
[ترجمه گوگل]ایده های چگونگی کمک به شرکت خود را از معضل اشغال پروسه از ذهن او

12. This production flaunts a major advantage the National has over traditional West End theaters, with their proscenium stages.
[ترجمه ترگمان]این تولید یک مزیت اصلی است که ملی در سالن های تئاتر سنتی غربی با مراحل proscenium خود به سر می برد
[ترجمه گوگل]این تولید مزیت عمده ای دارد که ملی در سراسر سینما سنتی West End با مراحل پیشروش دارد

13. As soon as the infant Arthur was old enough to be propped against the proscenium arch, he was included in the turn.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه نوزاد آرتور به حد کافی بزرگ شد که به طاق proscenium تکیه کند، او نیز به نوبه خود در آن قرار داشت
[ترجمه گوگل]به محض اینکه نوزاد آرتور به اندازه کافی سالم بود که بتواند در برابر قوس پیشروی قرار بگیرد، او به نوبت گنجانده شد

14. A need to nod and wink to the audience; to fill in the gaps often elsewhere concealed by a proscenium arch.
[ترجمه ترگمان]نیاز به تکان دادن و چشمک زدن به حضار؛ پر کردن شکاف ها در جاه ای دیگر که به وسیله قوس proscenium پنهان می شوند
[ترجمه گوگل]نیاز به کت و شلوار به مخاطب؛ برای پر کردن شکاف هایی که اغلب در جاهای دیگر پنهان شده اند توسط قوس پروسنیم

15. At least until the mid-20th century, music in China was seldom seen as something to be presented on a proscenium stage and contemplated in isolation by sedentary, silent listeners.
[ترجمه ترگمان]حداقل تا اواسط قرن بیستم، موسیقی در چین به ندرت به عنوان چیزی دیده می شد که در یک صحنه نمایش داده می شد و در انزوا توسط شنوندگان نشسته و ساکت به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]حداقل تا اواسط قرن بیستم، موسیقی در چین به ندرت به عنوان چیزی در مرحله پیشروی نمایش داده می شد و به صورت جداگانه توسط شنوندگان مودب و خاموش مورد توجه قرار می گرفت

اصطلاحات

proscenium arch

دهانه‌ی صحنه (که پرده از آن آویخته است)



کلمات دیگر: