1. property in land
مالکیت زمین
2. property rights
حقوق مالکیت
3. property valuation for the purpose of taxation
ارزشیابی ملک به منظور تعیین مالیات
4. common property
ملک مشترک
5. community property
(حقوق) دارایی مشترک (که در صورت متارکه بین طرفین بخش می شود)
6. fiduciary property
ملکی که امانتا (یا وکالتا) برای کسی نگهداری می شود
7. intangible property
دارایی نامرئی
8. joint property
ملک مشترک (مشاع)
9. linearity property
خاصیت خطی،ویژگی کشامندی
10. lost property office
دفتر اشیای گمشده
11. mutual property
ملک مشاع
12. onerous property
ملک پر دردسر
13. private property
ملک خصوصی
14. private property -- no trespassing allowed!
ملک خصوصی -- ورود غیر مجاز ممنوع است !
15. real property
دارایی غیر منقول
16. stolen property
مال سرقت شده
17. the property descended to his sister's grandchild
ملک به نوه ی خواهرش رسید.
18. this property has been placed under my trust
این ملک تحت قیمومت من است.
19. this property is not enough to satisfy his loans
این ملک برای بازپرداخت وام های او کافی نیست.
20. a constitutive property of all electrolytes
خصوصیات ساختمانی همه ی الکترولیت ها
21. the stolen property was restored to its owner
اموال سرقت شده به مالک آن مسترد شد.
22. a man of property
مرد ملک دار
23. cash and landed property
پول نقد و دارایی ملکی
24. poaching in others' property is considered an offense
شکار در زمین دیگران جرم محسوب می شود.
25. private and/or government property
ملک خصوصی به تنهایی و یا ملک خصوصی و ملک دولتی
26. residential and commercial property
املاک مسکونی و تجاری
27. she sold her property in tabriz
او ملک خود در تبریز را فروخت.
28. a valuable piece of property
یک قواره ملک پرارزش
29. he signed away the property to his brother
ملک را به برادرش انتقال داد.
30. the appropriation of the property of those who were against his regime
تصاحب (غیر قانونی) اموال کسانی که با حکومت او مخالف بودند.
31. the forfeiture of his property
از دست دادن اموال او
32. this car is my property
این اتومبیل مال من است.
33. upon your decease, the property will pass to your wife
در صورت فوت شما،ملک به همسرتان منتقل خواهد شد.
34. willful destruction of others' property
تخریب عمدی ملک دیگران
35. a sound title to a property
قباله ی معتبر یک ملک
36. he claimed his father's confiscated property
او املاک مصادره شده ی پدرش را می خواست.
37. she estated half of her property in her nephew
نیمی از ملک خود را به برادرزاده اش بخشید.
38. the bank will value your property
بانک ملک شما را ارزشیابی خواهد کرد.
39. the restitution of the confiscated property of the people
بازگردانی اموال مصادره شده ی مردم
40. to deprive someone of his property
کسی را از ملک خود محروم کردن
41. he considered wealth as "bauble" and property "trap"
او ثروت را ((پشیز)) و املاک را ((تله)) می دانست.
42. hey are locating the lines of the property
آنان دارند حدود (مرزهای) ملک را معین می کنند.
43. i made an arrangement to rent the property
توافق کردم که ملک را اجاره کنم.
44. she resigned all her rights in that property
از کلیه ی حقوق خود نسبت به آن ملک چشم پوشید.
45. signing this paper will forfeit your rights to the property
امضای این ورقه حقوق شما را نسبت به این ملک سلب خواهد کرد.
46. the earthquake took a heavy toll of lives and property
زلزله خسارات جانی و مالی سنگینی به بار آورد.