کلمه جو
صفحه اصلی

processing


معنی : پردازش
معانی دیگر : پردازش

انگلیسی به فارسی

پردازش


انگلیسی به انگلیسی

• working, adapting, treating, subjecting to a series of procedures

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] پردازش، فرآوردن
[علوم دامی] فرآوری
[شیمی] پردازش، فرابری، فرابرش
[سینما] شستن - ظهور - ظهور و ثبوت
[کامپیوتر] پردازش
[زمین شناسی] فرآوردن، عمل آوردن، پردازش
[پلیمر] فراورش، پردازش
[آب و خاک] پردازش

مترادف و متضاد

پردازش (اسم)
processing

جملات نمونه

1. processing books for the library
پردازش کتاب ها برای کتابخانه

2. processing cotton by spinning
به عمل آوردن پنبه از راه حلاجی

3. processing waste material
فرایند کردن مواد زاید

4. batch processing
پردازش دسته ای

5. data processing
پردازش داده ها

6. off-line processing
پردازش قطع - خط

7. on-line processing
پردازش وصل - خط

8. word processing
واژه پردازی

9. automatic data processing
(کامپیوتر) پردازش خودکار داده ها

10. they are still processing the data
هنوز دارند داده ها را پردازش می کنند.

11. I mostly use my computer for word processing.
[ترجمه زباری] من غالباً از رایانه جهت متن نویسی استفاده میکنم
[ترجمه ترگمان]من بیشتر از کامپیوترم برای پردازش کلمه استفاده می کنم
[ترجمه گوگل]من بیشتر از رایانه برای پردازش متن استفاده می کنم

12. They ration-alized the food processing last year.
[ترجمه ترگمان]آن ها سال گذشته فرآیند غذا را ration کردند
[ترجمه گوگل]آنها سال گذشته پروتئین غذا را تغذیه کردند

13. Data can be pasted into word processing documents.
[ترجمه ترگمان]داده ها می توانند در اسناد پردازش کلمه چسبانده شوند
[ترجمه گوگل]داده ها را می توان به اسناد پردازش کلمه جا به جا کرد

14. America sent cotton to England for processing.
[ترجمه زباری] آمریکا پنبه را جهت ریسندگی به انگلستان می فرستد
[ترجمه ترگمان]آمریکا برای فرآوری پنبه به انگلستان فرستاد
[ترجمه گوگل]امریکا پنبه را به انگلیس برای پردازش فرستاد

15. The new range of computers have formidable processing power.
[ترجمه ترگمان]طیف جدیدی از کامپیوترها قدرت پردازش قدرت را دارند
[ترجمه گوگل]محدوده جدیدی از رایانه ها توان پردازش قدرتمندی دارند

16. Food production, processing and marketing are different links in the chain from farmer to consumer.
[ترجمه ترگمان]تولید غذا، پردازش و بازاریابی پیوندهای متفاوت در زنجیره از کشاورز به مصرف کننده هستند
[ترجمه گوگل]تولید، پردازش و بازاریابی مواد غذایی در زنجیره ای از کشاورز به مصرف کننده متفاوت است

پیشنهاد کاربران

فرایند، عملیات


پردازش کردن

( عمران ) : عمل آوری

فرآوری

در جریان

تحلیل، بررسی، تجزیه

فراوری
پردازش

پروسه

Food processing : فرآوری مواد غذایی

در مهندسی عمران Processing به معنای فراوری و curing به معنای عمل آوری [بتن] است.

processing ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: پردازش
تعریف: انجام عملیات بر روی داده‏ها


کلمات دیگر: