1. the portrait of dorian grey
تصویر دوریان گری
2. a black-and-white portrait of my father
تصویر سیاه و سفید (غیررنگی) پدرم
3. a half-length portrait of my father
تصویر نیم تنه ی پدرم
4. a lifelike portrait
تصویر عین خود شخص
5. my mother's portrait hangs in the living room
تصویر مادرم در اتاق نشیمن آویخته است.
6. he painted a portrait of his mother
او عکس مادرش را نقاشی کرد.
7. this poem offers a portrait of the medieval kashan
این شعر بازنمودی از کاشان قرون وسطی را ارائه می دهد.
8. on the margins of the portrait there were purple blotches
در حاشیه ی تصویر لکه های سرخی وجود داشت.
9. a portrait of the general in full panoply.
[ترجمه ترگمان]تصویری از ژنرال با زره کامل و کامل
[ترجمه گوگل]پرتره عمومی به طور کامل panoply
10. Alberg took the portrait down from the wall.
[ترجمه ترگمان]Alberg تصویر را از روی دیوار برداشت
[ترجمه گوگل]آلبرگ تصویر را از دیوار برداشت
11. His portrait hung above the fireplace.
[ترجمه ترگمان]تصویر او بالای بخاری دیواری آویخته بود
[ترجمه گوگل]پرتره او بالای شوم افتتاح شد
12. She's been commissioned to paint Jackson's portrait .
[ترجمه ترگمان]او قرار است پرتره جکسون را نقاشی کند
[ترجمه گوگل]او سفارش داده است که نقاشی جکسون را نقاشی کند
13. The portrait was finished after only three sittings.
[ترجمه ترگمان]تابلو پس از سه جلسه دیگر به پایان رسید
[ترجمه گوگل]پس از سه جلسه، پرتره به پایان رسید
14. "Elizabeth R", a TV portrait of the Queen, had record viewing figures.
[ترجمه ترگمان]\"الیزابت R\"، یک پرتره تلویزیونی از ملکه، آمار مشاهده را ضبط کرده بود
[ترجمه گوگل]'الیزابت R'، یک پرتره تلویزیونی از ملکه، شخصیت های رکورد دیده بود
15. We hung her portrait above the fireplace.
[ترجمه ترگمان]تصویرش را بالای بخاری نصب کردیم
[ترجمه گوگل]ما پرتره خود را بالای شوم باز کردیم
16. I unearthed the portrait from the attic.
[ترجمه ترگمان]تصویر را از زیر شیروونی پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من پرتره را از اتاق زیر شیروانی کشیدم
17. The art of portrait miniatures was originated in England.
[ترجمه ترگمان]هنر مینیاتور portrait در انگلستان پدید آمد
[ترجمه گوگل]هنر مینیاتورهای پرتره در انگلستان آغاز شد
18. What an accurate portrait — it's him to the life!
[ترجمه ترگمان]چه تصویر دقیقی است - او را به زندگی باز می دارد!
[ترجمه گوگل]پرتره دقیق - این او به زندگی است!