شوک ها، تکان، هول، تلاطم، صدمه، توده، ضرب، لطمه، تصادم، تشنج سخت، هراس ناگهانی، خرمن، ضغطه، تکان دادن، ترساندن، توده کردن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، هول و هراس پیدا کردن
shocks
انگلیسی به فارسی
دیکشنری تخصصی
[سینما] انگیزه ها - ضربه ها
جملات نمونه
1. the device will buffer against shocks
این اسباب اثر تکان شدید را خنثی می کند.
پیشنهاد کاربران
فراوانی، وفور
کلمات دیگر: