کلمه جو
صفحه اصلی

sidelight


معنی : اطلاعات ضمنی و فرعی، روشنایی غیر مستقیم
معانی دیگر : چراغ یا نور جانبی، نور کنارین، اطلاعات جسته و گریخته (درباره ی چیزی)

انگلیسی به فارسی

اطلاعات ضمنی وفرعی، روشنایی غیر مستقیم


کمربند، اطلاعات ضمنی و فرعی، روشنایی غیر مستقیم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: light coming from, or a light placed on, the side.

(2) تعریف: incidental or inessential information.

(3) تعریف: either of the two lights displayed by a ship sailing at night, a red one to port or a green one to starboard.

• light coming from the side; supplementary information, incidental information; either of two lights used by ships at night (nautical)
a sidelight on a particular situation is an interesting but minor aspect of it.
the sidelights on a vehicle are the small lights at the front that help other drivers to notice the vehicle and judge its width.

دیکشنری تخصصی

[سینما] نورجانبی

مترادف و متضاد

اطلاعات ضمنی و فرعی (اسم)
sidelight

روشنایی غیر مستقیم (اسم)
sidelight

جملات نمونه

1. What he said threw/cast an interesting sidelight on what had happened.
[ترجمه ترگمان]آن چه را که او گفته بود بر روی آنچه رخ داده بود جالب توجه قرار داد
[ترجمه گوگل]چیزی که او گفت پرتاب کرده بود / سوژه ی جالبی را در مورد آنچه اتفاق افتاده انجام داد

2. The article gives us a few interesting sidelights on life in Japan in general.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور کلی در مورد زندگی در ژاپن اطلاعات جالبی به ما می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله به ما چندین راهنمایی جالب درباره زندگی در ژاپن به طور کلی ارائه می دهد

3. The book is full of amusing sidelights on his family background.
[ترجمه ترگمان]کتاب پر از sidelights سرگرم کننده در زمینه خانواده است
[ترجمه گوگل]این کتاب پر از غول پیکرهای سرگرم کننده در زمینه خانواده اش است

4. It is an odd sidelight, to coin a phrase, on road accidents.
[ترجمه ترگمان]این یک sidelight عجیب و غریب است که عبارت است از یک عبارت، در حوادث جاده ای
[ترجمه گوگل]این یک لایحه ای عجیب و غریب است که در یک حادثه جاده ای به عنوان یک علامت تعبیه شده است

5. A $ 1 million lawsuit, with amusing sidelights and important ramifications for the federal budget debate, must be adjudicated.
[ترجمه ترگمان]یک میلیون دلار طرح دعوی، با sidelights و پیامدهای مهم برای بحث بودجه فدرال، باید adjudicated باشد
[ترجمه گوگل]یک پرونده دعوی با یک میلیون دلاری، که حاوی قواعد سرگرمی و تاثیرات مهمی برای بحث بودجه فدرال است، باید مورد رسیدگی قرار گیرد

6. Oscar read it carefully by the sidelights of his huge vehicle.
[ترجمه ترگمان]اسکار آن را با دقت بالای وسیله نقلیه بزرگش خواند
[ترجمه گوگل]اسکار آن را به دقت توسط سوئیچ های خودروی وسیعش خواند

7. It's almost a sidelight that the winter-solstice sun will never actually "eclipse" the galaxy's true center, the pointlike radio source marking the Milky Way's central black hole.
[ترجمه ترگمان]تقریبا یک sidelight است که خورشید شمسی - شمسی هرگز در واقع مرکز واقعی کهکشان را \"eclipse\"، منبع رادیویی pointlike که سیاهچاله مرکزی کهکشان راه شیری را علامت گذاری می کند را در نظر نمی گیرد
[ترجمه گوگل]این تقریبا یک نور کمرنگ است که خورشید انقلاب زمستانی هرگز در واقع 'گرفتگی' مرکز واقعی کهکشان را ندارد، منبع رادیویی نکته ای که سیاهچاله مرکزی بزرگی را نشان می دهد

8. There's an interesting sidelight to this story.
[ترجمه ترگمان]داستان جالبی برای این داستان وجود داره
[ترجمه گوگل]این داستان جالب به نظر می رسد

9. The Sidelight Handlebar Grips add LED warning system with a multi - step indicator on the bar end.
[ترجمه ترگمان]The Handlebar Grips سیستم هشدار LED را با یک شاخص چند مرحله ای در انتهای بار اضافه می کند
[ترجمه گوگل]دستگیره کمربند کمربند سیستم هشدار دهنده LED را با یک نشانگر چند مرحله ای در انتهای نوار اضافه می کند

10. This issue led to an interesting sidelight at the meeting.
[ترجمه ترگمان]این موضوع منجر به an جالبی در جلسه شد
[ترجمه گوگل]این مسئله منجر به جنجالی جالب در جلسه شد

11. The article about the theatre gave us a few sidelights on the character of its owner.
[ترجمه ترگمان]مقاله درباره تئاتر به ما چند نمایشنامه درباره شخصیت صاحب آن داد
[ترجمه گوگل]مقاله ای در مورد تئاتر به ما چندین کانون هوادار در مورد شخصیت مالک آن داد

12. In the end we compromised, Singh apologised and I agreed to pay for repairs to his sidelight.
[ترجمه ترگمان]در پایان به توافق رسیدیم، سینگ عذرخواهی کرد و من با پرداخت غرامت به sidelight موافقت کردم
[ترجمه گوگل]در نهایت ما به خطر افتادیم، سینگ عذرخواهی کرد و من موافقت کردم که برای تعمیرات خود به سمت کمربندش پرداخت کنم

13. Through the frosted window blazed the cold light of winter morning; sidelight, the most harsh.
[ترجمه ترگمان]از میان پنجره یخ زده نور سرد صبحگاهی را شعله ور ساخت، sidelight، the خشن
[ترجمه گوگل]از طریق پنجره مات شده نور سرد سرد صبح زمستان را لرزاند؛ کمربند، سخت ترین

14. The article about the theatre give us a few sidelight on the character of its owner.
[ترجمه ترگمان]مقاله در مورد تئاتر به ما چند کلمه به شخصیت صاحب آن می دهد
[ترجمه گوگل]مقاله در مورد تئاتر به ما چند نکته راجع به شخصیت مالک آن می دهد


کلمات دیگر: