کلمه جو
صفحه اصلی

reproduction


معنی : هم اوری، تولید مثل، تکثیر، فرااوری، فرااورده، توالد و تناسل
معانی دیگر : تولید مجدد، بازفرآوری، بازفرورد، ایجاد مجدد، بازفراهم آوری، بازساخت، (جانور یا گیاه) تولید مثل، بازآورش، نوزایی، (دستگاه های صوتی) پخش، روگرفت، نسخه، بدل

انگلیسی به فارسی

هماوری، تکثیر، توالد و تناسل، تولید مثل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of reproducing or state of being reproduced.
مشابه: imitation

(2) تعریف: a copy or duplication, as of a document or work of art.
مترادف: copy, duplicate, facsimile, imitation, replica
متضاد: original
مشابه: replicate

(3) تعریف: the process by which new plants or animals of the same kind are created.
مترادف: breeding, procreation
مشابه: bearing

- Reproduction is necessary for a species to survive.
[ترجمه ترگمان] تولید مثل برای یک گونه برای زنده ماندن ضروری است
[ترجمه گوگل] تولید مثل برای یک گونه برای زنده ماندن ضروری است

• procreation, act of producing offspring; duplication, act of copying; copy, duplicate; re-creation, act of remaking
a reproduction is a modern copy of a painting or piece of furniture.
the reproduction of sound, art, or writing is the copying of it.
reproduction is the process by which living things produce more of their own species.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] تولید مجدد
[سینما] بازنمایی
[کامپیوتر] تولید دوباره
[برق و الکترونیک] تکثیر، تولید مجدد
[ریاضیات] تکثیر

مترادف و متضاد

Antonyms: original


هم اوری (اسم)
antagonism, competition, reproduction, rivalry, supplementation

تولید مثل (اسم)
reproduction, breeding

تکثیر (اسم)
increase, propagation, reproduction, multiplication, duplication, proliferation, pullulation

فرااوری (اسم)
reproduction, procreation

فرااورده (اسم)
supply, reproduction, product

توالد و تناسل (اسم)
reproduction

something duplicated; duplication


Synonyms: breeding, carbon, carbon copy, chip off old block, clone, copy, ditto, dupe, facsimile, fake, flimsy, generation, imitation, increase, look-alike, mimeo, mimeograph, mirror image, multiplication, offprint, photocopy, photograph, Photostat, pic, picture, portrayal, print, procreation, proliferation, propagation, recreation, reduplication, reenactment, renewal, replica, replication, reprinting, repro, revival, stat, transcription, twin, Xerox, X-ray


جملات نمونه

the reproduction of capital

بازفراهم‌آوری سرمایه


1. asexual reproduction
تولید مثل غیرجنسی

2. plant reproduction
بازآورش گیاه

3. sound reproduction
بازساخت صدا

4. the reproduction of capital
بازفراهم آوری سرمایه

5. the reproduction of exam questions
تکثیر پرسش های امتحانی

6. Using a wide tape gives better quality sound reproduction.
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک نوار عریض باعث تولید مثل تولید مثل کیفیت می شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک نوار گسترده ای، کیفیت پخش صدا با کیفیت بهتر می شود

7. Bacterial reproduction is accelerated in weightless space.
[ترجمه ترگمان]تکثیر میکروبی در فضای بدون وزن افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]بازتولید باکتری در فضای وزنی فشرده شده است

8. The deck represents the cutting edge in CD reproduction.
[ترجمه ترگمان]عرشه، لبه برش در تولید مثل CD را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]عرشه نماینده لبه برش در تولید CD است

9. The reproduction and growth of the cancerous cells can be suppressed by bombarding them with radiation.
[ترجمه ترگمان]تولید مثل و رشد سلول های سرطانی را می توان با بمباران کردن آن ها با اشعه سرکوب کرد
[ترجمه گوگل]بازتولید و رشد سلول های سرطانی می تواند با بمباران آنها با اشعه سرکوب شود

10. We had to retool for enlarging reproduction.
[ترجمه ترگمان]باید تولید مثل تولید مثل می کردیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم برای بزرگ کردن تولید مثل دوباره کار کنیم

11. The quality of a photographic reproduction decreases with time.
[ترجمه ترگمان]کیفیت تولید مثل عکاسی با گذر زمان کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]کیفیت تولید مثل عکاسی با زمان کاهش می یابد

12. Sexual reproduction serves to create genetic variety.
[ترجمه ترگمان]تولید مثل جنسی برای ایجاد تنوع ژنتیکی به کار می رود
[ترجمه گوگل]تولید مثل جنسی باعث ایجاد انواع ژنتیکی می شود

13. Is that painting an original or a reproduction?
[ترجمه ترگمان]آیا این نقاشی یک تولید مثل و یا یک تولید مثل است؟
[ترجمه گوگل]آیا نقاشی اصلی یا تولید مثل است؟

14. The craftsmen have ensured faithful reproduction of the original painting.
[ترجمه ترگمان]هنرمندان تولید مثل نقاشی اصلی را تضمین کرده اند
[ترجمه گوگل]هنرمندان بازنمایی وفاداری از نقاشی اصلی را تضمین کرده اند

15. In human reproduction,one female egg is usually fertilized by one spunk.
[ترجمه ترگمان]در تولید مثل انسان، یک تخم زن معمولا توسط یک spunk بارور می شود
[ترجمه گوگل]در تکثیر انسان، یک تخم مرغ معمولا توسط یک خرگوش تحریک می شود

16. Unauthorized reproduction of this publication is strictly forbidden.
[ترجمه ترگمان]چاپ غیر مجاز این کتاب اکیدا ممنوع است
[ترجمه گوگل]تولید غیر مجاز این نشریه به شدت ممنوع است

17. Compact disc recordings give excellent sound reproduction.
[ترجمه ترگمان]ضبط و ضبط سی دی به خوبی تولید مثل می دهد
[ترجمه گوگل]ضبط های ضبط فشرده تولید عالی صدا را ارائه می دهد

sound reproduction

بازساخت صدا


plant reproduction

بازآورش گیاه


پیشنهاد کاربران

copying

تکثیر

تولید مثل، تکثیر

کپی

بازآفرینی

تولید دوباره

در اقتصاد معنای آن بازتولید است

A thing made as a copy of an earlier object or style

زادآوری

بازآوری

بازتولید

معنی دیگر برای reproduction:
نمونه کپی از آثار هنری
مثال: a reproduction of Vincent Van Gogh’s ‘Sunflowers’

نشریات

Reproduction rate of the disease
نرخ بازتولیدیِ بیماری

تولید مثل ؛ تکثیر , کپی

# human reproduction
# the reproduction of elephants
# a reproduction from an old book
# an exact reproduction of an ancient building

تولیدمثل، باروری

بازنشر

reproduction ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تولیدمثل
تعریف: سازوکاری که با آن جاندار می‏تواند جانداری مشابه خود به وجود آورد|||متـ . زادآوری


کلمات دیگر: