1. my daughter julie is very photogenic
دخترم جولی خیلی خوش عکس است.
2. Love is photogenic. It needs darkness to develop.
[ترجمه ترگمان]عشق، خوش عکس است به تاریکی نیاز دارد تا توسعه پیدا کند
[ترجمه گوگل]عشق فتوژنی است برای توسعه نیاز به تاریکی دارد
3. It will certainly prove to be a photogenic spot once things get rolling.
[ترجمه ترگمان]به طور قطع ثابت خواهد کرد که وقتی همه چیز در حال چرخش است، جای خوش photogenic خواهد بود
[ترجمه گوگل]مطمئنا یک نقطه عطفی ایجاد خواهد شد تا زمانی که همه چیز نورد شود
4. Disease and death in old movies were relatively photogenic.
[ترجمه ترگمان]بیماری و مرگ در فیلم های قدیمی نسبتا غیر معمول بود
[ترجمه گوگل]بیماری و مرگ در فیلم های قدیمی نسبتا فتوژنیک بود
5. I have also been told I am photogenic and I love anything to do with hair and make-up.
[ترجمه ترگمان]من همچنین به من گفته اند که من خوش عکس هستم و دوست دارم هر کاری با مو و انجام دادن داشته باشم
[ترجمه گوگل]من نیز گفته ام که من عکاسی هستم و دوست دارم چیزی برای مو و آرایش داشته باشم
6. He was physically attractive and highly photogenic; on the television screen he came across as a man of warmth and charm.
[ترجمه ترگمان]او از نظر جسمی جذاب و خوش عکس بود؛ در صفحه تلویزیون او به عنوان مردی از گرما و افسون به آنجا آمد
[ترجمه گوگل]او جسمی جذاب و بسیار photogenic بود در صفحه تلویزیون او به عنوان یک مرد از گرما و جذابیت آمد
7. Both women are stunning - and photogenic.
[ترجمه ترگمان]هر دو زن زیبا هستند - و غیر معمول
[ترجمه گوگل]هر دو زن خیره کننده هستند - و عکاسی
8. Helen is very photogenic.
[ترجمه ترگمان]هلن بسیار خوش عکس است
[ترجمه گوگل]هلن بسیار فتوژیک است
9. The building, photogenic but antiquated, stood among clusters of oak and pine.
[ترجمه ترگمان]ساختمان، خوش عکس، اما کهنه، در میان خوشه های بلوط و صنوبر ایستاده بود
[ترجمه گوگل]ساختمان، فتوژنیک اما قدیمی، در میان خوشه های بلوط و کاج قرار داشت
10. Love is photogenic. it needs darkness to develop.
[ترجمه ترگمان]عشق، خوش عکس است به تاریکی نیاز دارد تا توسعه پیدا کند
[ترجمه گوگل]عشق فتوژنی است برای توسعه نیاز به تاریکی دارد
11. Many photogenic auroras have been triggered from a solar wind stream that recently passed the Earth.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از auroras غیر معمول از جریان باد خورشیدی که به تازگی از زمین رد شده است، بوجود آمده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از آئورورهای فتوژنیک از یک جریان باد خورشیدی که اخیرا زمین را گذرانده اند، بوجود آمده اند
12. Love needs photogenic. It needs darkness to develop.
[ترجمه ترگمان]عشق به غیر معمول نیاز دارد به تاریکی نیاز دارد تا توسعه پیدا کند
[ترجمه گوگل]عشق نیاز به عکاسی دارد برای توسعه نیاز به تاریکی دارد
13. The appeal of the Duchess of Cambridge, a photogenic pin-up with a well-judged penchant for British designers.
[ترجمه ترگمان]درخواست دوشس کمبریج، یک پین غیر معمول، با علاقه بسیار دقیقی به طراحان بریتانیایی
[ترجمه گوگل]درخواست تجدید نظر دوشس کمبریج، یک پنتاگون فتوگانیس با یک قاعده مستدل برای طراحان بریتانیایی
14. Study photogenic people as well as photos in which you think you looked best.
[ترجمه ترگمان]مطالعه افراد خوش عکس و همچنین عکس هایی که در آن فکر می کنید به بهترین شکل به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]مطالعه افراد مبتلا به عود کننده و همچنین عکس هایی که در آن شما فکر می کنید بهترین ها را انتخاب کرده اید
15. Tabletop chemistry takes a photogenic turn in this winning microphotograph by John Hart of the University of Colorado, who specializes in fluid dynamics.
[ترجمه ترگمان]شیمی رومیزی یک تغییر غیر معمول در این برنده شدن توسط جان هارت از دانشگاه کلرادو که در دینامیک سیالات تخصص دارد، به دست می آورد
[ترجمه گوگل]شیمی دسکتاپ یک جانبه فتوژنیک در این میکروفوتوگرافی برنده توسط جان هارت از دانشگاه کلرادو، متخصص در دینامیک مایع است