کلمه جو
صفحه اصلی

sequence


معنی : تابعیت، دنباله، ترتیب، رشته، تسلسل، نتیجه، توالی، عقبه، ترادف، پی رفت، به ترتیب مرتب کردن، ترتیب دادن
معانی دیگر : دهناد، زنجیرواری، پشت همی، سلسله، زنجیره، سیری، ریسه، (ریاضی) دنباله، (به ویژه فیلم سینما) صحنه، فصل، سکانس، (بازی با ورق) سه یا چند ورق پشت سرهم (run هم می گویند)، رجوع شود به: sequel، (موسیقی) تکرار ملودی، (کلیسای کاتولیک) سرود پیش از قرائت انجیل، (به روش خاصی) مرتب کردن، پشت سر هم قرار دادن، دهنادن، قطار کردن

انگلیسی به فارسی

ترتیب، دنباله، ترتیب دادن، نوبت، فصل


پی‌رفت، توالی، ترادف، تسلسل، تابعیت، رشته، ترتیب، به‌ترتیب مرتب کردن


انگلیسی به انگلیسی

• progression, succession; series of things in succession; order, arrangement; chain of events; series of scenes which make up one episode of a film (cinema); consequence, outcome; (genetics) order of monomers within a polymer chain (esp. nucleotides within dna)
a sequence of events or things is a number of them that come one after another in a particular order.
a particular sequence is the order in which things happen or are arranged.
a film sequence is a short part of a film that shows one event or one set of actions.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] توالی، ترتیب
[سینما] بزرگترین واحد تشکیل دهنده ساختمان یک فیلم - بخشی از فیلم - سکانس - فصل - مجلس - مجموعه چندین صحنه با یک صحنه کامل
[کامپیوتر] رشته ؛ ترتیب
[برق و الکترونیک] توالی 1. آرایش عناوین یا اتفاقها بر طبق مجموعه قواعد منظم . 2. آرایش عناوین بر اساس مجموعه قواعد منظم تعیین شده . - توالی، دنباله، ترتیب
[مهندسی گاز] ترتیب
[زمین شناسی] توالی،ترادف،ردیف
[ریاضیات] دنباله
[پلیمر] ترتیب، ردیف، توالی
[آمار] دنباله
[آب و خاک] توالی

مترادف و متضاد

تابعیت (اسم)
allegiance, sequence, nationality

دنباله (اسم)
appendix, tailing, sequence, stem, suite, trail, tail, series, sequel, tail-end

ترتیب (اسم)
order, arrangement, run, sequence, discipline, system, setup, ordonnance, rank, ordering, serialization, regularity, scheme, assortment, configuration, layout, management, collocation

رشته (اسم)
tract, connection, field, sequence, string, sphere, chain, branch, suite, system, series, line, rank, clue, strand, thread, fiber, filament, catena, tissue, ligature

تسلسل (اسم)
progression, suit, concatenation, continuity, sequence, serialization, track, continuum

نتیجه (اسم)
resolution, rest, growth, conclusion, success, effect, hatch, result, sequence, sequel, corollary, consequence, outcome, upshot, harvest, outgrowth, sequela

توالی (اسم)
progression, suit, sequence, track, succession, consecution, subsequence

عقبه (اسم)
sequence, sequel

ترادف (اسم)
sequence, succession, synonymy

پی رفت (اسم)
sequence

به ترتیب مرتب کردن (فعل)
sequence

ترتیب دادن (فعل)
agree, arrange, sequence, ordain

series, order


Synonyms: arrangement, array, catenation, chain, classification, concatenation, consecution, consecutiveness, continuance, continuity, continuousness, course, cycle, disposition, distribution, flow, graduation, grouping, ordering, pecking order, perpetuity, placement, procession, progression, row, run, sequel, skein, streak, string, subsequence, succession, successiveness, track, train


جملات نمونه

the sequence of events

تسلسل رویدادها


Their names are listed in a chronological sequence.

نام آنها به ترتیب تاریخی فهرست شده است.


1. sequence of functions
دنباله ی تابع ها

2. a sequence of historical plays by shakespeare
یک زنجیره نمایش های تاریخی از شکسپیر

3. a sequence of terrible accidents
یک سلسله حوادث ناگوار

4. divergent sequence
دنباله ی متباعد

5. the sequence of events
تسلسل رویدادها

6. in sequence
به ترتیب (ترتیب خاص)،پشت سر هم

7. a bizarre sequence of events
یک سلسله رویدادهای خارق العاده

8. a sonnet sequence
یک رشته غزلیات

9. their names are listed in a chronological sequence
نام آنها به ترتیب تاریخی فهرست شده است.

10. Guess which number of the following sequence is the odd one out.
[ترجمه ترگمان]حدس بزنید که کدام یک از ردیف های بعدی فرد عجیب و غریبی است
[ترجمه گوگل]حدس بزنید کدام تعداد دنباله زیر یک عدد است

11. Everyone was frightened by the strange sequence of events.
[ترجمه ترگمان]همه از وقایع عجیب و غریب رویدادها وحشت داشتند
[ترجمه گوگل]همه از این رویدادهای عجیب و غریب ناامید شدند

12. He's had a sequence of business failures.
[ترجمه ترگمان]او یک رشته از شکست های تجاری داشت
[ترجمه گوگل]او دنباله ای از شکست های تجاری بوده است

13. It's the third in a sequence of three books, the first of which I really enjoyed.
[ترجمه ترگمان]این سومین کتاب از سه کتاب است که من واقعا از آن لذت بردم
[ترجمه گوگل]این سومین دنباله ای از سه کتاب است که اولین بار از آن لذت بردم

14. The paintings are exhibited in chronological sequence.
[ترجمه ترگمان]نقاشی ها به ترتیب زمانی به نمایش گذاشته می شوند
[ترجمه گوگل]نقاشی ها در ترتیب زمانی نمایش داده می شوند

15. He described the sequence of events leading up to the robbery.
[ترجمه ترگمان]او توالی وقایعی را شرح داد که منجر به سرقت شد
[ترجمه گوگل]او دنباله ای از حوادث که منجر به سرقت شدن شد شرح داد

16. One by one the witnesses narrated the sequence of events which led up to the disaster.
[ترجمه ترگمان]یکی از شاهدان دنباله حوادث را که منجر به فاجعه شد حکایت کرد
[ترجمه گوگل]یکی از شاهدان شاهد رویدادهایی بود که منجر به فاجعه شد

17. Is there a particular sequence in which you have to perform these tasks?
[ترجمه ترگمان]آیا یک توالی خاص وجود دارد که شما باید این وظایف را انجام دهید؟
[ترجمه گوگل]آیا یک دنباله خاص وجود دارد که در آن شما باید این وظایف را انجام دهید؟

a sequence of historical plays by Shakespeare

یک زنجیره نمایش‌های تاریخی از شکسپیر


a sequence of terrible accidents

یک سلسله حوادث ناگوار


a sonnet sequence

یک رشته غزلیات


sequence of functions

دنباله‌ی تابع‌ها


In the next sequence, the hero marries the girl.

در صحنه‌ی بعدی قهرمان با آن دختر ازدواج می کند.


اصطلاحات

in sequence

به ترتیب (ترتیب خاص)، پشت سر هم


پیشنهاد کاربران

توالی

دنباله

زنجیره


توالی، دنباله، زنجیره
in sequence به ترتیب، پشت سر هم

در زیست شناسی، توالی

به ترتیب چیدن

برای اینکه


بحـ دنبآل هممـ**

پی در پی، متوالی

مجموعه ای از

سکانس

توالی ( ژنتیک )

توالی بخشیدن

《 پارسی را پاس بِداریم》
sequence
دو گُمانه :
۱ - هَم ریشه با شِکاند یا سِکاند از شِکَستَن یا سِکَستَن
شِکَستَن یا سِکَستَن : ش/س - کَستَن< کاستَن
شِ - کاستَن = آزگارا ( کامِلاً ) کَم کَردَن
۲ - هَم ریشه با شِکَند یا سِکَند اَز شِکَندَن یا سِکَندَن
شکَندَن یا سِکَندَن : ش/س - کَندَن
شِ/س - کَندَن = آزگارا ( کامِلاً ) نَهادَن
پیش نَهاد :
شِکَند ، سکَند ، شِکاند ، سِکاند

sequence ( موسیقی )
واژه مصوب: پیایند 2
تعریف: عبارتی شامل یک قالب لحنی یا هارمونیک ( harmonic ) و تکرار آن در درجات بالاتر یا پایین‏تر

مجموعه

سلسله، زنجیره


کلمات دیگر: