کلمه جو
صفحه اصلی

countable


معنی : شمردنی، شمارش پذیر
معانی دیگر : شمارش پذیر

انگلیسی به فارسی

شمردنی، به حساب‌آوردنی، شمارش‌پذیر، شمارپذیر


شمردنی، شمارش پذیر


انگلیسی به انگلیسی

• capable of being counted, calculable, numerable

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] قابل شمارش
[ریاضیات] مجموعه ی شمارا، شمارش پذیر، شمارایی، شمارا، منتها شمارا، قابل شمارش
[آمار] شمارا

مترادف و متضاد

شمردنی (صفت)
computable, countable, denumerable

شمارش پذیر (صفت)
countable

جملات نمونه

1. countable noun
(دستور زبان) اسم شمارش پذیر

2. usually, "less" is used for uncountable nouns and "fewer" for countable nouns
معمولا "less" برای اسم های غیر قابل شمارش و "fewer" برای اسم های قابل شمارش به کار می رود.

3. An example of a countable noun is 'table', and an example of an uncountable noun is 'money'.
[ترجمه علی] یک مثال برای اسم های قابل شمارش "میز" است، و یک مثال برای اسم های غیر قابل شمارش "پول" است.
[ترجمه ترگمان]یک نمونه از یک اسم countable یک جدول است، و یک مثال از یک اسم غیرقابل شمارش پول است
[ترجمه گوگل]یک مثال از اسم شمارا 'جدول' است، و یک مثال از اسم غیرقابل حساب 'پول' است

4. The word " person " is a countable noun.
[ترجمه ترگمان]کلمه \"فرد\" اسم countable است
[ترجمه گوگل]کلمه 'شخص' اسم شمارشی است

5. The Church is made up of countable people and there is nothing particularly spiritual in not counting them.
[ترجمه ترگمان]کلیسا از countable نفر تشکیل شده است و هیچ چیز به خصوص روحانی در شمردن آن ها وجود ندارد
[ترجمه گوگل]کلیسای از مردم قابل شمارش ساخته شده است و هیچ چیز به ویژه روحی نیست که آنها را حساب نکنند

6. Since the Turing machines are countable, it must certainly be the case that the computable real numbers are countable.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ماشین های تورینگ countable هستند، قطعا این مورد وجود دارد که اعداد حقیقی قابل محاسبه نیستند
[ترجمه گوگل]از آنجا که ماشین های تورینگ قابل شمارش هستند، باید مطمئنا این باشد که اعداد واقعی قابل محاسبه قابل شمارش هستند

7. We have now seen that the integers are countable, and so also are all the fractions.
[ترجمه ترگمان]ما اکنون می بینیم که اعداد صحیح countable هستند، و بنابراین همه کسر ها نیز هستند
[ترجمه گوگل]ما اکنون شاهد بوده ایم که اعداد صحیح قابل شمارش هستند و همچنین همه ی بخش ها هستند

8. In this paper the sequence - covering locally countable images of locally separable metric spaces are characterized.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، تصاویر - محلی که به طور محلی پوشش داده می شوند، مشخص می شوند
[ترجمه گوگل]در این مقاله توالی - تصاویری قابل محاسبه قابل محاسبه از فضاهای متریک محلی جدا می شود

9. And there are only countable papers including detailed analysis about flow over an barchan dune, such as flow acceleration up the stoss slope and what influences separation length in the lee side.
[ترجمه ترگمان]و تنها مقالات countable وجود دارند که شامل تجزیه و تحلیل دقیق در مورد جریان بر روی تپه شنی barchan هستند، مانند تسریع جریان در شیب stoss و آنچه بر طول جدایی در طرف لی تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]و تنها مقادیر قابل شمارش شامل تجزیه و تحلیل دقیق در مورد جریان در یک مجسمه barchan، مانند شتاب جریان تا شیب شغلی و آنچه بر طول جدایی در لای تاثیر می گذارد وجود دارد

10. Do, the mount of the cost of a countable application.
[ترجمه ترگمان]انجام این کار، سوار کردن هزینه یک برنامه countable است
[ترجمه گوگل]آیا، هزینه هزینه یک برنامه قابل شمارش را انجام دهید

11. Definite quantifiers can be used with countable nouns to give an exact number of something.
[ترجمه ترگمان]کمیت نماها می توانند با اسم های countable برای دادن تعداد دقیق چیزی مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه گوگل]Quantiers quantifiers را می توان با اسم شمارش پذیر برای تعداد دقیقی از چیزی استفاده کرد

12. Only countable nouns can be used in the plural.
[ترجمه ترگمان]فقط اسم ها را می توان در جمع مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]فقط شمارنده اسامی را می توان در جمع استفاده کرد

13. English nouns can be practically classified into countable nouns and uncountable nouns.
[ترجمه ترگمان]اسم های انگلیسی را می توان عملا به اسامی اسم ها و اسم های بیشمار طبقه بندی کرد
[ترجمه گوگل]اسامی انگلیسی می تواند عملا به اسامی شمرده شده و اسم های نامتناهی طبقه بندی شود

14. Discusses the computational problem about union of countable infinite of countably infinite sets.
[ترجمه ترگمان]در مورد مساله محاسباتی درباره پیوند countable نامحدود of بحث می کند
[ترجمه گوگل]مشکلی محاسباتی درباره اتحاد نامحدود شمرداری مجموعه های نامحدود حساب می شود

15. Eachband everybare generally used as determiners before singular countable nouns.
[ترجمه ترگمان]Eachband everybare عموما به عنوان determiners قبل از اسم countable منفرد مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]هر باند باند معمولا به عنوان تعیین کننده ها قبل از اسم های قابل شمارش انحصاری استفاده می شود

پیشنهاد کاربران

قابل حساب کردن
مثال:
He's not countable
نمی شود روی او حساب کرد.

قابل شمارش

مشخص
مثلا در مورد countable set بجای مجموعه شمارا میتوان گفت تعداد مشخصی

تضادش میشهuncountable


کلمات دیگر: