کلمه جو
صفحه اصلی

disutility


معنی : بی فایدگی، بی مصرفی
معانی دیگر : زیان آوری، آسیب گری، بازرگانى : عدم مطلوبیت

انگلیسی به فارسی

بی مصرفی، بیفایدگی


ناتوانی، بی مصرفی، بی فایدگی


انگلیسی به انگلیسی

• uselessness; state of being counterproductive

دیکشنری تخصصی

[آمار] نامطلوبیت

مترادف و متضاد

بی فایدگی (اسم)
futility, drawback, disadvantage, disutility, futileness

بی مصرفی (اسم)
disutility, non-use

جملات نمونه

1. The general level of wages exceeded the marginal disutility of employment.
[ترجمه ترگمان]سطح عمومی دستمزدها از عدم کارایی و عدم کارایی ناشی می شود
[ترجمه گوگل]سطح عمومی دستمزد بیش از نادیده گرفتن کار اشتغال نهایی است

2. It is normally posited that the marginal disutility of employment is an increasing function of the actual level of employment.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول فرض می شود که عدم کارایی و عدم کارایی، تابعی رو به افزایشی از سطح حقیقی اشتغال است
[ترجمه گوگل]به طور معمول فرض می شود که ناکارآمدی حاشیه اشتغال، عملکرد فزاینده ای از سطح واقعی اشتغال است

3. Regional disparity may result in disutility in the family, area development, and even social stability, which contradicts the construction of harmonious society.
[ترجمه ترگمان]اختلاف منطقه ای ممکن است منجر به عدم کارایی در خانواده، توسعه منطقه و حتی ثبات اجتماعی شود که در تضاد با ساخت جامعه هماهنگ است
[ترجمه گوگل]اختلافات منطقه ای ممکن است منجر به اختلال در خانواده، توسعه منطقه، و حتی ثبات اجتماعی شود، که با ساخت جامعه ی هماهنگ تناقض دارد

4. Introducing pollution with disutility to utility function in a stochastic economic growth rate and pollution level by using stochastic optimization method.
[ترجمه ترگمان]وارد کردن آلایندگی با عدم کارایی و کارایی در نرخ رشد اقتصادی تصادفی و سطح آلودگی با استفاده از روش بهینه سازی تصادفی
[ترجمه گوگل]معرفی آلودگی با اختلال در عملکرد سود در نرخ رشد اقتصادی تصادفی و میزان آلودگی با استفاده از روش بهینه سازی تصادفی

5. Introducing pollution with disutility to utility function in a stochastic economic growth stochastic optimization method.
[ترجمه ترگمان]وارد کردن آلایندگی با عدم کارایی و کارایی در یک روش بهینه سازی تصادفی رشد اقتصادی تصادفی
[ترجمه گوگل]معرفی آلودگی با اختلال در عملکرد سود در یک روش بهینه سازی تصادفی رشد اقتصادی تصادفی

6. Under the extended family-life-cycle model, marginal disutility of work and pension system decide the effect of pension on spouses retirement.
[ترجمه ترگمان]تحت مدل چرخه عمر خانوادگی، عدم کارایی و عدم کارایی سیستم و سیستم بازنشستگی، تاثیر مستمری بازنشستگی بر روی همسران را تعیین می کنند
[ترجمه گوگل]در مدل چرخه عمر طول عمر، اختلال نابرابر نظام کار و حقوق بازنشستگی، بازنشستگی پسران را تعیین می کند

7. Conclusion:Less disutility and better effect can be gained by using the method than by using others about micro-invasive neurosurgery.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: کارایی کم تر و اثر بهتر را می توان با استفاده از روش مقایسه با استفاده از دیگران در مورد جراحی عصبی - تهاجمی به دست آورد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: با استفاده از این روش نسبت به استفاده از متخصصین جراحی جراحی جراحی مضر، می توان از عدم اطمینان و اثر بهتری برخوردار بود

8. Labor Disutility in substitution of Leisure Utility.
[ترجمه ترگمان]disutility کار در جایگزینی تاسیسات اوقات فراغت
[ترجمه گوگل]اختلال کار در جایگزینی Utility Leisure

9. The first two variants of the model imply that their marginal disutility of leisure is very high after the first period.
[ترجمه ترگمان]دو نوع اول این مدل نشان می دهد که عدم کارایی و عدم کارایی آن ها بعد از اولین دوره زمانی بسیار بالا است
[ترجمه گوگل]دو مدل اول این مدل به این معنی است که ناپایداری حاشیه ای اوقات فراغت پس از اولین دوره بسیار زیاد است

10. The utility of the wage when a given volume of labour is employed is equal to the marginal disutility of that amount of employment.
[ترجمه ترگمان]کاربرد حقوق در زمانی که حجم معینی از نیروی کار به کار گرفته می شود برابر با عدم کارایی آن مقدار شغلی است
[ترجمه گوگل]استفاده از دستمزد هنگام استفاده از مقدار مشخصی از کار، برابر است با اختلال نافرجامی این مقدار اشتغال

11. The principal has to pay additional fairness rents ( FR) to compensate the disutility of agents with fairness preferences, which results from unfair allocation of material payoff.
[ترجمه ترگمان]مدیر باید برای جبران عدم کارایی عوامل با اولویت های منصفانه، به سود منصفانه بیشتری پرداخت کند، که منجر به تخصیص ناعادلانه بازدهی مواد می شود
[ترجمه گوگل]مدیر اصلی باید مبلغ اجباری عادلانه اضافی (FR) را به جبران خسارت عوامل با تنظیمات منصفانه، که منجر به تخصیص ناعادلانه از بازپرداخت مواد می شود، پرداخت می کند

پیشنهاد کاربران

عدم مطلوبیت


کلمات دیگر: