1. Little Perry thrust his feet into the oversized shoes and wobbled over to the table.
پری کوچولو پاهایش را در کفش های بسیار بزرگ فرو کرد و به سمت میز تلوتلو خورد
2. A baby wobbles when it begins to walk alone.
هنگامی که نوزادی به تنهایی شروع به راه رفتن می کند,تلوتلو می خورد
3. Lacking experience on the high wire, the clown wobbled along until he reached the safety of the platform.
از آنجایی که دلقک تجربه ی راه رفتن روی سیم های بلند را نداشت, تمام مسیر را تلوتلو خورد تا به سکوی امن رسید
4. don't wobble the table; i am trying to write
میز را تکان نده ; دارم سعی می کنم چیز بنویسم.
5. the chair's legs wobble
پایه های صندلی لق هستند.
6. The President appeared to wobble over sending the troops in.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور به نظر رسید که از فرستادن نیروهای نظامی به داخل خودداری کرده است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به نظر می رسد که از ارسال نیروها به داخل کشور خلوت شود
7. The government can't afford to wobble on this issue.
[ترجمه ترگمان]دولت توان پرداخت این مساله را ندارد
[ترجمه گوگل]دولت نمیتواند بر این مسئله غلبه کند
8. Don't wobble the table, please, Dan.
[ترجمه ترگمان] \"میز رو تکون نده\" دن
[ترجمه گوگل]لطفا جدول را تکان ندهید لطفا، دان
9. Don't wobble the table-I'm trying to write.
[ترجمه فاطمه عبدی] میزو تکون نده. دارم مینویسم.
[ترجمه ترگمان]روی میز نگذار - سعی می کنم بنویسم
[ترجمه گوگل]میز را تکان ندهید- من سعی می کنم نوشتن کنم
10. I gave the poles a slight wobble and whole tent collapsed.
[ترجمه ترگمان]یک تکان مختصر تکان دادم و کل چادر فرو ریخت
[ترجمه گوگل]من به قطبها یک تکان دادم و کل چادر سقوط کرد
11. The Hammers defence started to wobble and the Manor began to bubble with excitement.
[ترجمه ترگمان]دفاع ضربتی شروع به تلو تلو خوردن کرد و مانور با هیجان شروع به حبابی شدن کرد
[ترجمه گوگل]دفاع همرها شروع به تکان داد و مانور با هیجان شروع به حباب نمود
12. Occasionally, the figure subjects wobble on the edge of sentimentality.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، این رقم در لبه ابراز احساسات تکان می خورد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، شخصیت های شکل در لبه احساس احساس می کنند
13. Once the colossus begins to wobble, the henchmen start to look for their own way out.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این مجسمه عظیم به حرکت درآمد، افراد henchmen شروع به جستجوی راه خود کردند
[ترجمه گوگل]هنگامی که کولوس شروع به تکان دادن می کند، سرپرست ها شروع به یافتن راه خود می کنند
14. They either wobble around on their bikes or screech to a sudden halt.
[ترجمه ترگمان]آن ها یا روی bikes حرکت می کردند و یا به سرعت متوقف می شدند
[ترجمه گوگل]آنها دوچرخه خود را در حال چرخش و یا به ناگهان متوقف می کنند
15. The whole washing machine began to wobble.
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی شروع به تکان خوردن کرد
[ترجمه گوگل]تمام ماشین لباسشویی شروع به آویزان کرد
16. She turns and begins to wobble back up the aisle.
[ترجمه ترگمان]او برمی گردد و شروع به تکان خوردن در راهرو می کند
[ترجمه گوگل]او تبدیل می شود و شروع به آویزان کردن تا راهرو
17. The handlebars developed a wobble.
[ترجمه ترگمان]فرمان تکان خورد
[ترجمه گوگل]صندلی های عقب افتاده ای ایجاد کردند