کلمه جو
صفحه اصلی

widen


معنی : پهن کردن، عریض کردن، گشاد کردن
معانی دیگر : پهن(تر) کردن، عریض(تر) کردن، گسترده(تر) کردن، توسعه دادن، عری­ کردن

انگلیسی به فارسی

پهن کردن، عریض کردن، گشاد کردن


گسترش می یابد، پهن کردن، گشاد کردن، عریض کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: widens, widening, widened
• : تعریف: to make or become wide or wider; broaden.
متضاد: taper
مشابه: broaden, dilate, enlarge, extend, stretch

• expand, extend; become wide, broaden
if something widens or if you widen it, it becomes bigger from one side or edge to the other.
you can also say that something widens when it becomes greater in range, size, or variety or affects a larger number of people or things.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] گستراندن، پهن کردن

مترادف و متضاد

open up


پهن کردن (فعل)
spread, expand, broaden, flatten, widen, muck, dung

عریض کردن (فعل)
broaden, widen

گشاد کردن (فعل)
dilate, widen, ream

Synonyms: add to, augment, broaden, dilate, distend, enlarge, expand, extend, grow, grow larger, increase, multiply, open, open out, open wide, ream, spread, spread out, stretch, swell, unfold


Antonyms: cramp, narrow, restrict


جملات نمونه

1. to widen the areas of cooperation between the two nations
زمینه های همکاری میان دو کشور را توسعه دادن

2. They decided to widen out the river to avoid the flooding.
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند تا رودخانه را گسترش دهند تا از سیل جلوگیری کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند رودخانه را برای جلوگیری از سیلاب گسترش دهند

3. He had an operation last year to widen a heart artery.
[ترجمه ترگمان]اون سال پیش یه عمل جراحی رو انجام داده بود که یه شریان قلب رو گسترش بده
[ترجمه گوگل]او در سال گذشته یک عمل جراحی برای گسترش عروق قلب داشت

4. The surgeon will widen her arteries.
[ترجمه ترگمان]جراح عروق رو گسترش می ده
[ترجمه گوگل]جراح شریان هایش را گسترش می دهد

5. They are trying to widen the discussion to include environmental issues.
[ترجمه ترگمان]آن ها می کوشند تا این بحث را گسترش دهند تا مسائل مربوط به محیط زیست را در بر بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها در حال تلاش برای گسترش بحث در مورد مسائل زیست محیطی هستند

6. They may have to widen the road to cope with the increase in traffic.
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است مجبور شوند جاده را گسترش دهند تا بتوانند با افزایش ترافیک مواجه شوند
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است مجبور شوند راه را برای مقابله با افزایش ترافیک گسترش دهند

7. Students should take every opportunity to widen their experience.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان باید از هر فرصتی برای گسترش تجربه خود استفاده کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان باید هر فرصتی را برای گسترش تجربه خود داشته باشند

8. You need to widen your circle of friends.
[ترجمه ترگمان] تو باید دایره دوستات رو گسترش بدی
[ترجمه گوگل]شما باید دایره خود را از دوستان گسترش دهید

9. He wants to widen his knowledge of the industry.
[ترجمه ترگمان]او می خواهد دانش خود از این صنعت را گسترده تر کند
[ترجمه گوگل]او می خواهد دانش خود را از صنعت گسترش دهد

10. Why not widen the discussion to include the Muslim and Jewish points of view?
[ترجمه ترگمان]چرا این بحث را که شامل دیدگاه های مسلمانان و یهودیان می شود، گسترش ندهیم؟
[ترجمه گوگل]چرا بحث را گسترش نمی دهیم که دیدگاه های مسلمان و یهودی را شامل شود؟

11. Mr Dobson promised to widen the organisation's scope of activity.
[ترجمه ترگمان]او قول داد که دامنه فعالیت این سازمان را گسترده تر کند
[ترجمه گوگل]آقای دوبسون وعده داده است که دامنه فعالیت سازمان را گسترش دهد

12. We would now like to broaden/widen the scope of the enquiry and look at more general matters.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر می خواهیم حوزه تحقیق را گسترش داده و به موضوعات کلی تر نگاه کنیم
[ترجمه گوگل]اکنون میخواهیم دامنه تحقیق را گسترش داده و گسترش دهیم و به موضوعات کلیتر نگاه کنیم

13. In order to widen the road they had to narrow the pavement.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه جاده را باز کنند مجبور شدند کف پیاده رو را تنگ کنند
[ترجمه گوگل]به منظور گسترش جاده ها، آنها مجبور بودند مسیر پیاده رو باریک کنند

14. Many students register for these courses to widen skills for use in their current job .
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانشجویان برای گسترش مهارت ها برای استفاده در شغل فعلی خود ثبت نام می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانش آموزان برای این دوره ها برای گسترش مهارت ها برای استفاده در شغل فعلی خود ثبت نام می کنند

15. We plan to widen the scope of our existing activities by offering more language courses.
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم تا دامنه فعالیت های موجود خود را با ارائه دوره های زبانی بیشتر گسترش دهیم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم دامنه فعالیت های فعلی خود را با ارائه دوره های زبان های بیشتر گسترش دهیم

to widen the areas of cooperation between the two nations

زمینه‌های همکاری میان دو کشور را توسعه دادن


پیشنهاد کاربران

گسترده شدن

خود را راحت گرفتن. احساس صمیمیت کردن.
Suddenly they widened. . . she guessed.

عریض سازی

عمیق کردن

گشاد شدن در

Her eyes widened


کلمات دیگر: