کلمه جو
صفحه اصلی

epistemic


(وابسته به دانش و راه ها و گونه های شناخت) شناختی، دانش شناسانه

انگلیسی به فارسی

(وابسته به دانش و راهها و گونه‌های شناخت) شناختی، دانش شناسانه


معرفت شناسی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, connected with, or involving knowledge or the process of acquiring knowledge.
مشابه: cognitive

- epistemic logic
[ترجمه ترگمان] منطق شناختی
[ترجمه گوگل] منطق معرفتی

(2) تعریف: of or pertaining to epistemology.

• of the study of human knowledge, of the study of cognition

دیکشنری تخصصی

[آمار] شناختیک

جملات نمونه

1. Their epistemic competence in multiple forms of life depends on the specific marginal discourses at their disposal owing to their specific background.
[ترجمه ترگمان]صلاحیت معرفتی آن ها در اشکال چندگانه زندگی به گفتمان های حاشیه ای خاص در اختیار آن ها به خاطر سابقه خاص آن ها بستگی دارد
[ترجمه گوگل]شایستگی معرفت شناختی خود را در انواع مختلف زندگی به دلایل خاص خود بستگی دارد به گفتمان خاص حاشیه ای که در اختیار آنها قرار دارد

2. Scholars in different fields, such as epistemic logic, public choice and methodology of science, discuss group reasoning and problems concerned, e. g. rationality of group.
[ترجمه ترگمان]محققان در زمینه های مختلف مانند منطق شناختی، انتخاب عمومی و روش شناسی علمی، استدلال گروهی و مشکلات مربوط به آن را مورد بحث و بررسی قرار می دهند گرم عقلانیت گروه
[ترجمه گوگل]محققان در زمینه های مختلف، مانند منطق معرفتی، انتخاب عمومی و روش شناسی علم، در مورد استدلال گروهی و مشکلات مربوط به آن بحث می کنند g عقلانیت گروه

3. Epistemic T - principle is not valid in this semantics.
[ترجمه ترگمان]اصل T - اصل در این معنا معتبر نیست
[ترجمه گوگل]معرفت شناختی T - اصل در این معانی معتبر نیست

4. Dynamic epistemic logic (DEL) is a relatively new field of research in recent years.
[ترجمه ترگمان]منطق معرفتی پویا (DEL)یک رشته نسبتا جدید از تحقیقات در سال های اخیر است
[ترجمه گوگل]منطق معرفت شناختی دینامیکی (DEL) یک زمینه تحقیق نسبتا جدید در سالهای اخیر است

5. Firstly, we construct the epistemic systems EK 1 - EK give some results of their proof theory.
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، ما سیستم های معرفتی را ایجاد می کنیم: EK ۱ - EK، برخی از نتایج نظریه مدرک خود را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]در ابتدا، سیستمهای معرفتی را تدوین می کنیم EK 1 - EK نتایجی از نظریه اثبات خود را ارائه می دهد

6. According to the theory of Tri-partitioning of Epistemic Worlds, static deniable proposition logic system of Deny can be established on the basis of class.
[ترجمه ترگمان]با توجه به نظریه تقسیم Tri دنیاهای epistemic، سیستم منطق پیشنهاد deniable ایستا از رد شدن را می توان براساس کلاس تشکیل داد
[ترجمه گوگل]با توجه به نظریه سه گانه تقسیم بندی جهان های معرفتی، سیستم منطقی گزاره استدلال انکارناپذیر Deny می تواند براساس طبقه تعریف شود

7. Firstly, we adapt group knowledge in epistemic logic to the general cases.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، ما دانش گروهی را در منطق epistemic به موارد کلی تطبیق می دهیم
[ترجمه گوگل]اولا، دانش گروهی را در منطق معرفتی به موارد کلی انطباق می دهیم

8. In order to describe epistemic modality in Japanese effectually, this paper proposes the cognitive - psychological analytic model.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به منظور تبیین و تبیین و تفسیر modality موجود در این مقاله، مدل تحلیلی روانشناسی - روانشناسی را پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]به منظور توصیف مودال معرفت شناختی در ژاپن، این مقاله مدل تحلیلی شناختی- روانی را پیشنهاد می کند

9. The epilogue summarizes and generalizes the epistemic productions of this dissertation.
[ترجمه ترگمان]The خلاصه و تعمیم تولیدات معرفتی این رساله را تعمیم می دهد
[ترجمه گوگل]جلسه مقدماتی خلاصه و به طور کلی تولیدات معرفتی این پایان نامه را خلاصه می کند

10. BT and BD capture the epistemic agent's self - belief and weak self - belief respectively.
[ترجمه ترگمان]شرکت BT (BT)و BD BD)به ترتیب به ترتیب اعتماد به نفس و اعتماد به نفس ضعیف عامل (معرفتی)را ثبت کردند
[ترجمه گوگل]BT و BD به ترتیب خود باور و عقاید ضعیف اعتقاد دارند

11. Firstly, we construct the dynamic epistemic conditional system DEC give some results of its proof theory.
[ترجمه ترگمان]اول، ما یک سیستم شرطی قابل انتظار پویا را ایجاد می کنیم تا نتایج تیوری اثبات آن را ارایه کنیم
[ترجمه گوگل]اولا، ما سیستم متعادل معرفت شناختی دینامیکی DEC ایجاد می کنیم که نتایجی از نظریه اثباتش را ارائه می دهد

12. The foreign systems of multi-modal epistemic logic present some pitfalls on epistemological base and the uses of axioms.
[ترجمه ترگمان]سیستم های خارجی منطق epistemic چند وجهی برخی از مشکلات پایه معرفت شناختی و استفاده از قواعد کلی را ارایه می دهند
[ترجمه گوگل]سیستم های خارجی منطق معرفتی چند مدال، برخی از مشکلات را بر مبنای معرفت شناختی و استفاده از عرفان ارائه می دهند

13. Firstly, we construct the dynamic epistemic conditional system DEC give some results of its proof theory.
[ترجمه ترگمان]اول، ما یک سیستم شرطی قابل انتظار پویا را ایجاد می کنیم تا نتایج تیوری اثبات آن را ارایه کنیم
[ترجمه گوگل]اولا، ما سیستم متعادل معرفت شناختی دینامیکی DEC ایجاد می کنیم که نتایجی از نظریه اثباتش را ارائه می دهد

14. Deniable epistemic logic is an important tool used in the activities such as judging precisely, making decisions, and excluding fallacies, whose establishment helps to keep a clear thinking.
[ترجمه ترگمان]منطق معرفتی یک ابزار مهم است که در فعالیت هایی مانند قضاوت دقیق، تصمیم گیری، و به جز fallacies، که ایجاد یک تفکر روشن کمک می کند، مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]منطق معرفتی انکارناپذیر یک ابزار مهمی است که در فعالیتها نظیر قضاوت دقیق، تصمیم گیری و حذف اشتباهات استفاده می شود که تأسیس آن به حفظ تفکر واضحی کمک می کند

15. In epistemic modality, assertives are the main performatives. And speech acts co-occur with metaphor of modality. So speech acts come with modality.
[ترجمه ترگمان]در modality epistemic، assertives the اصلی هستند و اقدامات گفتاری با استعاره از modality رخ می دهد بنابراین اقدامات گفتاری با modality بیان می شوند
[ترجمه گوگل]در مودال معرفت شناسی، معتقدین اصلی هستند و سخنرانی ها با استعاره ی روش شناسی همراه می شوند بنابراین اعمال گفتار با شیوه ای همراه است

پیشنهاد کاربران

دانش محور - مبتنی بردانش

معرفت شناختی؛ وابسته به معرفت شناسی

شناخت شناسانه، معرفت شناسانه

epistemic ( فلسفه )
واژه مصوب: معرفتی
تعریف: ← معرفت شناختی


کلمات دیگر: