1. wrought iron
آهن ورزیده
2. I choose for my subject faith wrought into life, apart from creed or dogma. By faith I mean a vision of good one cherishes and the enthusiasm that pushes one to seek its fulfillment regardless of obstacles. Faith is a dynamic power that breaks the chain of routine and gives a new, fine turn to old commonplaces. Faith reinvigorates the will, enriches the affections and awakens a sense of creativeness.
[ترجمه ترگمان]من به خاطر ایمان دینی خود به زندگی، جدا از اعتقادات و عقاید تعصب آمیز، انتخاب می کنم به اعتقاد من، یک دیدگاه از یک ایده خوب و شور و شوق است که فرد را وادار می کند بدون در نظر گرفتن موانع، به دنبال تحقق آن باشد ایمان یک قدرت پویا است که زنجیره روتین را می شکند و به چیزهای پیش پاافتاده و پیش پاافتاده و پیش پاافتاده تبدیل می شود ایمان به اراده، تقویت احساسات و احساس قدرت خلاقه را تقویت می کند
[ترجمه گوگل]من برای موضوع من انتخاب کردم، ایمان به زندگی، به غیر از اعتقاد و عدل، به زندگی تبدیل شده است با ایمان من به معنی یک چشم انداز خوب و گرمی است که به دنبال تحقق آن بدون در نظر گرفتن موانع است ایمان نیروی پویایی است که زنجیره ای از روال را قطع می کند و به نوبت های جدیدی تبدیل می شود ایمان اراده را تقویت می کند، عواطف را غنی می کند و یک حس خلاقیت را بیدار می کند
3. This concentration of airborne firepower wrought havoc with the enemy forces.
[ترجمه ترگمان]این تمرکز قدرت شلیک ما با نیروهای دشمن را به خود مشغول کرده بود
[ترجمه گوگل]این تمرکز از قدرت شلیک هوایی، با نیروهای دشمن روبرو شده است
4. The gates were made of wrought iron.
[ترجمه ترگمان]دروازه از آهن ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]دروازه های ساخته شده از آهن ساخته شده بود
5. This century wrought major changes in our society.
[ترجمه ترگمان]این قرن تغییرات عمده ای در جامعه ما ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]این قرن تغییرات بزرگی در جامعه ما ایجاد کرد
6. The storm wrought havoc in the south.
[ترجمه ترگمان]طوفان در جنوب غوغایی به راه انداخته بود
[ترجمه گوگل]طوفان در جنوب خسارت ایجاد کرد
7. Events in Paris wrought a change in British opinion towards France and Germany.
[ترجمه ترگمان]رویداده ای پاریس تغییراتی در افکار انگلیسی ها نسبت به فرانسه و آلمان به وجود آورد
[ترجمه گوگل]رویدادهای پاریس تغییرات در اندیشه ی بریتانیا را نسبت به فرانسه و آلمان تغییر دادند
8. The flood wrought havoc on the countryside.
[ترجمه ترگمان]سیل آشوب و ویرانی را در حومه شهر برپا کرده بود
[ترجمه گوگل]سیل در حومه شهر ویران شده است
9. We surveyed the devastation wrought by the fire.
[ترجمه ترگمان]ما the را که از آتش ساخته شده بود با دقت بررسی کردیم
[ترجمه گوگل]ما از تخریب ناشی از آتش سوزی خبر دادیم
10. It stood between two silver candlesticks, prettily wrought in silver.
[ترجمه ترگمان]بین دو شمعدان نقره قرار داشت که قشنگ شده بود
[ترجمه گوگل]این بین دو شمعدان نقره ای بود که زیبایی نقره ای داشت
11. But the devastation already wrought in it is heartrending to contemplate.
[ترجمه ترگمان]اما ویرانی که در آن راه یافته است، برای فکر کردن دل دل است
[ترجمه گوگل]اما ویرانی در حال حاضر در آن ساخته شده است دلمشغول به فکر کردن
12. There was a fancy grille like a wrought iron gate at the rear end of the dash under the stairs.
[ترجمه ترگمان]در انتهای راهرو، پنجره ای به رنگ آهنی تعبیه شده بود که در انتهای پلکان زیر پلکان قرار داشت
[ترجمه گوگل]یک پنجره مشبک فوری مانند یک دروازه ای از آهن ساخته شده در انتهای عقب در زیر پله ها بود
13. I revelled in the capricious vegetation wrought in iron - even the sound of water running in the urinals was pleasing.
[ترجمه ترگمان]از درون پوشش گیاهی بل هوس که در آهن به کار افتاده بود لذت می بردم، حتی صدای آبی که در the جاری می شد لذت بخش بود
[ترجمه گوگل]من در پوشش گیاهی فاسد شده در آهن نشان دادم - حتی صدای آب در حال عبور از رگهای خونی بود
14. But the painful stalemate wrought on this issue by divided government in Washington compelled a new approach.
[ترجمه ترگمان]اما بن بست دردناکی که در این مساله توسط دولت تقسیم شده در واشنگتن ایجاد شد، یک رویکرد جدید را مجبور کرد
[ترجمه گوگل]اما درگیری واضح در این مورد توسط دولت متضاد در واشنگتن موجب رویکرد جدیدی شد
15. Wrought Iron Iron possessing a very low carbon content, which makes it tough and malleable.
[ترجمه ترگمان]آهن آهنی دارای مقدار بسیار کم کربن است که آن را محکم و چکش خوار می سازد
[ترجمه گوگل]آهن کوره آهن دارای یک مقدار کربن بسیار کم است که باعث می شود آن سخت و نرم است