1. at best two more kilometers
حداکثر دو کیلومتر دیگر
2. my best friend
بهترین دوست من
3. the best bar none
قطعا از همه بهتر
4. the best bib and tucker
لباس پلوخوری،لباس مهمانی،بهترین لباس
5. the best bleach for my hair
بهترین ماده ی رنگبر برای گیسوی من
6. the best citizens were those who reverenced the laws of their country
بهترین شهروندان آنهایی بودند که به قوانین کشور خود سخت احترام می گذاشتند.
7. the best example of a self-made man is this same abbas khan
بهترین نمونه ی آدم خودساخته همین عباس خان است.
8. the best food i have ever tasted
بهترین خوراکی که هرگز خورده ام
9. the best oriental rugs are made in iran
بهترین فرش های خاور زمین در ایران ساخته (بافته) می شود.
10. the best remedy for constipation
بهترین علاج یبوست
11. the best school going
بهترین مدرسه ی موجود
12. the best students used to go to medical school, leaving us the dross
بهترین شاگردان به مدرسه ی پزشکی می رفتند و نخاله ها برای ما می ماندند.
13. the best time to sow
بهترین هنگام بذر افشانی
14. the best way to do this task
بهترین طریق انجام این کار
15. the best way to preserve meat in summer
بهترین روش نگهداری گوشت در تابستان
16. the best way to quit anxiety
بهترین راه رهایی از دلواپسی
17. as best one can
به بهترین وجهی که شخص بتواند،تا آنجایی که مقدور باشد
18. at best
1- حداکثر،بیشینه
19. had best
باید،بهتر است،خوب است
20. know best
از همه آگاه تر بودن یا بهتر بلد بودن
21. the best of a bad bunch
در میان بدها از همه بهتر (یا کمتر بد)
22. he had best call his uncle on the phone
او بهتر است به عمویش تلفن بزند.
23. milk is best preserved in a refrigerator
بهترین راه نگهداری شیر قرار دادن آن در یخچال است.
24. the novel's best aspect is its savor of rural life
بهترین جنبه ی این رمان رنگ و بوی روستایی آن است.
25. the very best hospital in town
(واقعا) بهترین بیمارستان شهر
26. whatever works best
هرچه بهتر (بیشتر) به درد بخورد (به کار آید).
27. you know best what should be done
خودت بهتر می دانی که چکار باید کرد.
28. at one's best
در بهترین حالت
29. make the best of
ساختن با،تحمل کردن
30. make the best of a bad job
کار یا چیز بد یا ناخوش آیند را تا می شود خوب انجام دادن
31. offer one's best wishes
(نسبت به کسی) بهترین آرزوها را داشتن،خیرخواهی یا دعای خیر کردن،تبریک گفتن
32. one's level best
(عامیانه) بیشترین سعی (کسی)،حداکثر کوشش
33. put one's best foot forward
(عامیانه) حداکثر کوشش خود را کردن،برای جلوه گری کوشیدن
34. to the best of my belief
بنا بر عقیده ی راسخ من
35. to the best of my knowledge
تا آنجا که می دانم
36. to the best of my memory
تا آنجا که به یاد دارم
37. with the best
مانند بهترین،با بهترین
38. books are his best friends
کتاب بهترین دوست اوست.
39. dressed in his best
ملبس به بهترین لباس خود
40. god is my best protection
خدا بهترین نگهدار من است.
41. he got the best of his opponent
برحریفش پیروز شد.
42. he is the best bet for the job
او بیشترین شانس را برای (به دست آوردن) این شغل دارد.
43. honesty is the best policy
بهترین روش درستکاری است.
44. it took the best part of an hour
نزدیک به یک ساعت طول کشید.
45. morteza is my best friend
مرتضی بهترین دوست من است.
46. ridicule is the best solvent for bigotry
تمسخر بهترین برطرف کننده ی تعصب است.
47. she sings the best
او از همه بهتر آواز می خواند.
48. they copped the best seats
آنها بهترین صندلی ها را اشغال کردند.
49. they nabbed the best seats in the bus
آنها پریدند و بهترین صندلی های اتوبوس را گرفتند.
50. to do one's best
حداکثر کوشش خود را کردن
51. to get the best of an opponent
برحریف چیره شدن
52. two of his best friends fell in that battle
دو تا از بهترین دوستانش در آن نبرد تلف شدند.
53. all for the best
به خیر گذشتن،نیک فرجام بودن
54. always put your best foot forward
همیشه ویژگی های خوب خود را مورد تاکید قرار بده
55. attack is the best form of defence
حمله بهترین نوع دفاع است
56. experience is the best teacher
تجربه بهترین معلم است
57. hope for the best
نفوس بد نزدن،(علیرغم دشواری ها) امیدوار بودن
58. laughter is the best medicine
خنده بهترین دوای هر دردی است
59. offense is the best defense
بهترین دفاع حمله است (به دشمن نباید امان داد)
60. a dog is man's best friend
سگ بهترین دوست انسان است.
61. floods diappointed the farmer's best hopes
سیل بزرگترین آرزوی کشاورزان را با شکست مواجه کرد.
62. he can equal the best champions
او می تواند با بهترین قهرمانان برابری کند.
63. he is at his best when his wife isn't around
وقتی زنش نیست خوب سرحال است.
64. i'll do my level best to finish this book in four years
بیشترین کوشش خود را خواهم کرد تا این کتاب را چهار ساله تمام کنم.
65. morteza is among my best friends
مرتضی در زمره ی بهترین دوستان من است.
66. she believed that the best physician is indeed nature
او معتقد بود که بهترین درمانگر همانا طبیعت است.
67. she is among the best in her profession
او در حرفه ی خود در زمره ی بهترین ها است (از همه بهتر است).
68. she is easily the best teacher i have ever had
بدون تردید بهترین معلمی است که من داشته ام.
69. she screwed her husband's best friend
با بهترین دوست شوهرش همخوابگی کرد.