1. in consonance with
در توافق با،در هماهنگی با
2. out of consonance with
ناهماهنگ با،ناموافق با
3. The consonance of intervals is also dissipated by distance.
[ترجمه ترگمان]هماهنگی فواصل هم با فاصله کم می شود
[ترجمه گوگل]همخوانی فواصل نیز از راه دور تخلیه می شود
4. These things suggested a want of easy consonance with the deeper rhythms of life.
[ترجمه ترگمان]این چیزها نیاز به هماهنگی آسان با ریتم های عمیق تر زندگی را نشان می دادند
[ترجمه گوگل]اینها چیزهایی را می خواهند که با هماهنگی آسان با ریتم عمیق زندگی به دست می آیند
5. This type of democracy is in consonance with our own African heritage.
[ترجمه ترگمان]این نوع دموکراسی هماهنگ با میراث مشترک آفریقایی ما است
[ترجمه گوگل]این نوع دموکراسی با فرهنگ میراث افریقایی ما هماهنگ است
6. The interval and the consonance of an octave.
[ترجمه ترگمان]فاصله و هماهنگ بودن یک اکتاو
[ترجمه گوگل]فاصله و هماهنگی یک اکتاو
7. Cognitive consonance is a consistency between the knowledge, ideas and beliefs .
[ترجمه ترگمان]هماهنگی شناختی هماهنگی بین دانش، ایده ها و عقاید است
[ترجمه گوگل]سازگاری شناختی، سازگاری بین دانش، ایده ها و باورها است
8. Is not the same but will also have consonance malaise?
[ترجمه ترگمان]آیا چنین نیست، بلکه موافق با بیقراری است؟
[ترجمه گوگل]آیا یکسان نیست، بلکه ضعف همبستگی هم دارد؟
9. PM certification programs will be offered in consonance with this project classification system.
[ترجمه ترگمان]برنامه های صدور گواهی نامه PM با این سیستم طبقه بندی پروژه هماهنگ می شود
[ترجمه گوگل]برنامه های صدور گواهینامه PM با هماهنگی با این سیستم طبقه بندی پروژه ارائه می شود
10. This is in consonance with their being polygamous.
[ترجمه ترگمان]این با همسر بودن آن ها هماهنگ است
[ترجمه گوگل]این در هماهنگی با چند زنی بودن آنهاست
11. The Word of God is in consonance with evidence.
[ترجمه ترگمان]کلمه خداوند موافق با شواهد است
[ترجمه گوگل]کلام خدا با شواهد همراه است
12. His actions were not in consonance with his words.
[ترجمه ترگمان]رفتارش با کلماتش هیچ مفهومی نداشت
[ترجمه گوگل]اقدامات او با کلماتش مخلوط نبود
13. Alliteration, assonance and consonance are three main rhetorical devices, and literal translation, interpretation and naturalization are the main translation approach.
[ترجمه ترگمان]alliteration، assonance و موافق سه ابزار اصلی هستند، و ترجمه دقیق، تفسیر و اعطای تابعیت، رویکرد ترجمه اصلی هستند
[ترجمه گوگل]آلترتاسیون، آیکنونی و همدستی، سه ابزار اصلی لفظی هستند و ترجمه، تفسیر و طبیعی بودن آنها، روش اصلی ترجمه است
14. a policy that is popular because of its consonance with traditional party doctrine.
[ترجمه ترگمان]سیاستی که به دلیل هماهنگی آن با اصول سنتی حزب محبوب است
[ترجمه گوگل]یک سیاست است که به دلیل هماهنگی با دکترین حزب سنتی محبوب است
15. These results are in consonance with human's experiences.
[ترجمه ترگمان]این نتایج موافق با تجربیات انسان هستند
[ترجمه گوگل]این نتایج با تجارب انسان همخوانی دارد