کلمه جو
صفحه اصلی

contrapositive


(منطق) عکس نقیض، پادنهش

انگلیسی به فارسی

(منطق) عکس نقیض، پادنهش


ضد حاملگی


دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] عکس نقیض

جملات نمونه

1. the contrapositive of "all a is b" is "all not-b is not-a"
پادنهش "all a is b" عبارت است از "all not-b is not-a"

2. As we know, contrapositive symmetry is the tautology in classical logic.
[ترجمه ترگمان]همانطور که می دانیم، تقارن contrapositive توضیح ناپذیر در منطق کلاسیک است
[ترجمه گوگل]همانطور که می دانیم، تقارن مخالفان، تطبیق در منطق کلاسیک است

3. Here, we once again translate the contrapositive of the Any criteria.
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما بار دیگر تفسیر هر یک از معیارها را ترجمه می کنیم
[ترجمه گوگل]در اینجا، ما یک بار دیگر قراردادی از هر معیار را ترجمه می کنیم

4. However, not all fuzzy implications satisfy contrapositive symmetry with respect to a given strong negation in fuzzy logic.
[ترجمه ترگمان]با این حال، همه مفاهیم گنگ تقارن contrapositive را با توجه به یک نفی قوی در منطق فازی ارضا نمی کنند
[ترجمه گوگل]با این وجود، همه پیامدهای فازی، تقارن قراردادی را با توجه به یک نفی قوی در منطق فازی تضمین نمی کنند

5. The contrapositive is true, too.
[ترجمه ترگمان]The هم حقیقت دارد
[ترجمه گوگل]حقیقت این هم مخالف است

6. The contrapositive is equally true.
[ترجمه ترگمان]The نیز به همان اندازه درست است
[ترجمه گوگل]انقباض به همان اندازه درست است

7. Compared with dissymmetrical engines, the results show that the contrapositive cam engine can balance the axial force with larger torque output and lower loads on shafting bearings.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با موتورهای dissymmetrical، نتایج نشان می دهد که موتور cam contrapositive می تواند نیروی محوری را با خروجی گشتاور بزرگ تر و باره ای پایین تر بر روی یاتاقان shafting تنظیم کند
[ترجمه گوگل]در مقایسه با موتورهای متخلخل، نتایج نشان می دهد که موتور دنده عقب مانده می تواند نیرو محوری را با خروجی گشتاور بزرگتر و بارهای پایین تر بر روی یاتاقان های شفت تعادل کند

8. While according to the statistical data, the experimental group has more higher trend than contrapositive group in efficient respects of all medical standards.
[ترجمه ترگمان]در حالی که با توجه به داده های آماری، گروه تجربی گرایش بیشتری نسبت به گروه contrapositive نسبت به همه استانداردهای پزشکی دارد
[ترجمه گوگل]در حالی که طبق داده های آماری، گروه تجربی نسبت به گروه کنترلی مثبت نسبت به کلیه استانداردهای طبیعی بیشتری داشته است

9. This hostile became so habitual that Nike pompously formed a contrapositive section for this rank only.
[ترجمه ترگمان]این دشمنی چنان عادی شد که نایک یک بخش contrapositive برای این رتبه درست کرد
[ترجمه گوگل]این خصمانه چنان عادت کرده بود که نایک یک بخش مخالف را فقط برای این رتبه تشکیل داد

the contrapositive of "all A is B" is "all not-B is not-A"

پادنهش "all A is B" عبارت است از "all not-B is not-A"



کلمات دیگر: