1. he showed magnanimity even toward his enemies
او حتی نسبت به دشمنانش هم بزرگواری کرد.
2. She accepted the criticism with magnanimity.
[ترجمه ترگمان]انتقاد را با جوانمردی پذیرفت
[ترجمه گوگل]او انتقاد را با دوبیتی پذیرفت
3. The father of one victim spoke with remarkable magnanimity.
[ترجمه ترگمان]پدر یک قربانی با جوانمردی بسیار حرف می زد
[ترجمه گوگل]پدر یکی از قربانیان با حرمت قابل توجهی صحبت کرد
4. This was an undeserved tribute to my magnanimity.
[ترجمه ترگمان]این قدردانی از جوانمردی و جوانمردی من بود
[ترجمه گوگل]این یک ادای احترام به غرور من بود
5. Bull or Ox - Valor and magnanimity.
[ترجمه ترگمان] بول \"یا\" آکس \"و magnanimity\"
[ترجمه گوگل]گاو یا گوسفند - محبت و حرمت
6. Gules or red - Military fortitude and magnanimity.
[ترجمه ترگمان]gules و جوانمردی ارتش است
[ترجمه گوگل]گولز یا قرمز - استعداد نظامی و بزرگواری
7. The great and exalted virtue of magnanimity undoubtedly demands much more than that degree of self-command, which the weakest of mortals is capable of exerting.
[ترجمه ترگمان]بی شک، فضیلت بزرگ جوانمردی، بدون شک بیش از این درجه به خود نیاز دارد که ضعیف ترین انسان های فانی قادر به کار کردن هستند
[ترجمه گوگل]فضیلت بزرگ و قدردانی از بزرگی بودن، بدون شک، بسیار بیشتر از این درجه فرمانبرداری است که ضعیفترین مرگ و میرها قادر به انجام آن هستند
8. However, magnanimity information on web brings us much inconvenience.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اطلاعات magnanimity در مورد وب باعث دردسر زیادی به ما می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، اطلاعات بزرگی بر روی وب ما باعث ناراحتی زیادی می شود
9. Mrs. Wang said with great magnanimity, " I'm the one to blame in any case.
[ترجمه ترگمان]خانم ونگ با جوانمردی بسیار گفت: من کسی هستم که در هر صورت مقصر هستم
[ترجمه گوگل]خانم وانگ با دوشیزه بزرگ گفت: 'من کسی هستم که در هر صورت سرزنش می کنم
10. Her magnanimity provoked his tears; he wept wildly.
[ترجمه ترگمان]magnanimity اشک های او را تحریک کرد و به شدت گریست
[ترجمه گوگل]بزرگسالی او سبب اشک او شد؛ او به شدت گریه کرد
11. Pointed out the problem that should notice when magnanimity technology progresses finally.
[ترجمه ترگمان]با اشاره به این مشکل که باید زمانی که تکنولوژی magnanimity پیشرفت می کند توجه کند
[ترجمه گوگل]این مسئله را که باید در زمانی که تکنولوژی بزرگنمایی پیشرفت می کند، متوجه شود
12. In spite of this magnanimity Dorothen was still smarting.
[ترجمه ترگمان]با وجود این بزرگواری و جوانمردی هنوز از کوره در نرفته بود
[ترجمه گوگل]با وجود این بزرگواری، Dorothen هنوز هم هوشمندانه بود
13. Nothing pays richer dividends than magnanimity.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز بهتر از جوانمردی نیست
[ترجمه گوگل]هیچ چیز سودآورتر از دیوانگی نیست
14. We have appealed to their native justice and magnanimity.
[ترجمه ترگمان]ما از عدالت و magnanimity بومی خود درخواست کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما به عدالت و حجاب مادری خود احترام می گذاریم