کلمه جو
صفحه اصلی

laterally


معنی : دیراینده
معانی دیگر : از پهلو

انگلیسی به فارسی

از کنار، جانبی


انگلیسی به انگلیسی

• from the side; to the side, toward the side; sideways; latitudinally

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] از پهلو، جانبا

مترادف و متضاد

دیراینده (قید)
laterally

جملات نمونه

1. Shafts were sunk, with tunnels dug laterally.
[ترجمه ترگمان]shafts غرق شده بودند، با تونل ها به سمت راست می رفتند
[ترجمه گوگل]شفت ها غرق شده اند و تونل ها در طرفین حفاری شده اند

2. For if the moving train had shrunk laterally, it would fit inside the stationary train, as in a tunnel.
[ترجمه ترگمان]زیرا اگر قطار حرکت کند به سمت راست حرکت می کرد، درست مثل تونل
[ترجمه گوگل]اگر قطار حرکتی به سمت چپ زده شده بود، در داخل قطار ثابت قرار می گرفت، همانند یک تونل

3. To traverse ( an area of ground ) laterally back and forth while slowly advancing forward.
[ترجمه ترگمان]برای پیشروی (یک ناحیه از زمین)به طور جانبی به عقب و جلو حرکت می کند در حالی که به آهستگی به جلو پیش می رود
[ترجمه گوگل]برای عبور از (سطح زمین) به سمت جلو به عقب و در حالی که به آرامی پیشرفت به جلو

4. Then subluxate the talus and malleolus laterally to reach the joint surfaces.
[ترجمه ترگمان]سپس talus و malleolus را به طور افقی برای رسیدن به سطوح مشترک باز کنید
[ترجمه گوگل]سپس بادام زمینی و مالوئولوس را به سمت جانبی سوق دهید تا به سطح مشترک برسد

5. Electrostatic combs, exciting the tines to vibrate laterally in antiphase in the plane of the wafer, and detecting the vibrating frequency in the meantime, are mounted on the two tines of fork.
[ترجمه ترگمان]combs الکترواستاتیک که شاخک های آن به طور جانبی در صفحه قرص و در عین حال تشخیص فرکانس ارتعاش در این فاصله، بر روی دو شاخه انشعاب نصب می شوند
[ترجمه گوگل]کمربندهای الکترواستاتیک، هیجان انگیز کردن لبه ها در جهت ارتعاشی در طرف مقابل در فضای ویفر، و تشخیص فرکانس ارتعاشی در همین حال، بر روی دو چنگال چنگال نصب می شود

6. Figures are generally disposed laterally across the foreground against highly simplified forms of sea and land.
[ترجمه ترگمان]شکل های به طور کلی به صورت افقی در مقابل پیش زمینه علیه اشکال بسیار ساده از دریا و خشکی نصب می شوند
[ترجمه گوگل]شکل ها به طور کلی در مقابل پیش زمینه در برابر اشکال ساده دریا و زمین قرار دارد

7. Accordingly, facies differentiation is weak laterally but may be pronounced through the clinobeds.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، تشخیص facies به صورت افقی ضعیف است، اما ممکن است از طریق the تلفظ شود
[ترجمه گوگل]بر این اساس، تشعشع رخساره در سمت چپ ضعیف است اما ممکن است از طریق کلینوبود ها بیان شود

8. A series of novel laterally O-difluoro-substituted terphenyl chiral liquid crystals have been synthesized through a simple route based on palladium-catalyzed cross-coupling reaction.
[ترجمه ترگمان]یک سری از کریستال های مایع chiral O - difluoro - substituted - substituted از طریق یک مسیر ساده براساس واکنش جفت شدگی عرضی کاتالیز شده، سنتز شده اند
[ترجمه گوگل]یک سری جدید از کریستال های مایع تری فینیل کریال که از طرفی O-difluoro-substituted شده اند، از طریق یک مسیر ساده بر اساس واکنش کروی پلاودیم کاتالیز شده سنتز شده است

9. The theory research shows that the laterally tapered structure can improve the polarization sensitivity of semiconductor laser amplifier.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات تئوری نشان می دهد که ساختار tapered جانبی می تواند حساسیت قطبش تقویت کننده لیزر نیمه هادی را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]تحقیقات تئوری نشان می دهد که ساختار لبه های مخروطی می تواند حساسیت قطبی شدن تقویت کننده لیزر نیمه هادی را بهبود بخشد

10. It will depend entirely on the subject, so be prepared to think laterally!
[ترجمه ترگمان]این موضوع کاملا به سوژه بستگی دارد، پس برای فکر کردن به صورت افقی آماده باشید!
[ترجمه گوگل]این به طور کامل بر روی موضوع بستگی دارد، بنابراین آماده باشید که به سمت چپ فکر کنید!

11. It would also seem that some proteins are free to move laterally within the membrane.
[ترجمه ترگمان]هم چنین به نظر می رسد که برخی از پروتئین ها آزاد هستند تا به طور افقی در غشا حرکت کنند
[ترجمه گوگل]همچنین به نظر می رسد که برخی از پروتئین ها آزادانه به سمت چپ در داخل غشا حرکت می کنند

12. Some newly discovered thelodonts suggest that, at least some, were markedly compressed laterally.
[ترجمه ترگمان]برخی از thelodonts کشف کرده اند که حداقل برخی از آن ها به طور قابل توجهی به صورت افقی فشرده شده اند
[ترجمه گوگل]برخی از تلولوژیستهای تازه کشف شده نشان می دهد که، حداقل برخی از آنها، به طور قابل توجهی فشرده شده اند

13. This gives the familiar picture of organisations as pyramidal structures of laterally connected departments and hierarchical levels.
[ترجمه ترگمان]این به تصویر آشنا از سازمان ها به عنوان ساختارهای هرمی از بخش های متصل به جانبی و سطوح سلسله مراتبی می دهد
[ترجمه گوگل]این به تصویری آشنا از سازمان ها به عنوان سازه های هرمی از بخش های متصل به سمت و سطوح سلسله مراتبی می دهد

14. The probe was applied from the front in 32 and laterally in 17 cases.
[ترجمه ترگمان]این کاوشگر از جلو در ۳۲ مورد و در ۱۷ مورد به طور افقی استفاده شد
[ترجمه گوگل]پروب از جلو در 32 و جانبی در 17 مورد استفاده شد

پیشنهاد کاربران

جانبی

کناره

در مورد رشد ریشه میشه گفت میشه رشد افقی

از پهلو


کلمات دیگر: