کلمه جو
صفحه اصلی

nay


معنی : نه، رای منفی
معانی دیگر : (به ویژه هنگام اخذ رای شفاهی) نه، مخالف (در برابر: بلی، موافقم aye)، رای مخالف، پاسخ منفی، رد، انکار، نی گویی، ارندان، خیر

انگلیسی به فارسی

نه، خیر، رای منفی


نه، رای منفی


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: no (used to express disagreement, denial, or rejection, as in a vote).
اسم ( noun )
• : تعریف: a vote in the negative, or one so voting.
مشابه: blackball, negative

- two ayes and one nay
[ترجمه ترگمان] دو ayes و یک نه،
[ترجمه گوگل] دو چشم و یک نه

• refusal; negative vote (archaic)
no; furthermore (archaic)
nay means no; an old-fashioned use.
you use nay in front of a stronger word or phrase which you feel is more appropriate than the one you have just used; a formal use.

مترادف و متضاد

نه (اسم)
nay

رای منفی (اسم)
nay

جملات نمونه

1. say someone nay
جواب رد به کسی دادن،نه گفتن،نپذیرفتن

2. wilt thou leave me thus? say nay say nay . . .
همینطور مرا می گذاری و می روی ؟ بگو نه بگو نه . . .

3. Let your yea be yea and your nay be nay.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید، بله، نه، نه، نه
[ترجمه گوگل]بگذار بماند، و شما نباشید

4. Long essays, nay, whole books have been written on this.
[ترجمه ترگمان]مقالات بلند، نه، تمام کتاب ها روی این نوشته شده اند
[ترجمه گوگل]مقاله های طولانی، نه، کل کتاب ها بر روی این نوشته نوشته شده است

5. The daily work continued;nay, it actually increased.
[ترجمه ترگمان]کار روزانه ادامه یافت، نه، در واقع افزایش یافت
[ترجمه گوگل]کار روزانه ادامه یافت؛ نه، در واقع افزایش یافته است

6. It is my pleasure, nay privilege, to introduce tonight's guest speaker.
[ترجمه ترگمان]باعث افتخاره، نه امتیار امشب، برای معرفی speaker مهمان امشب
[ترجمه گوگل]من خوشحال هستم، نه امتیاز، برای معرفی سخنرانی مهمان امشب

7. We are willing, nay, eager to go.
[ترجمه ترگمان]ما مایل هستیم، نه، مشتاق رفتن هستیم
[ترجمه گوگل]ما مایل هستیم، نه، مشتاق هستیم

8. Such a policy is difficult, nay impossible.
[ترجمه ترگمان]چنین سیاستی دشوار است، نه غیر ممکن
[ترجمه گوگل]چنین سیاستی دشوار است، غیر ممکن نیست

9. I can't say yay or nay to that really.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم نه بگم یا نه
[ترجمه گوگل]من نمی توانم بگویم که واقعا یا نه

10. The administration explains these frustrations as understandable, nay inevitable, given the difficulties of transition.
[ترجمه ترگمان]دولت این درماندگی را قابل فهم، و نه اجتناب ناپذیر، توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]این ادعاهای ناامید کننده را به عنوان قابل فهم، بدون اجتناب ناپذیر، با توجه به مشکلات انتقال، توضیح می دهد

11. Angel Nay, look not so glum!
[ترجمه ترگمان]فرشته، نه، این قدر عبوس نباش!
[ترجمه گوگل]فرشته نه، نگاهی نکنید

12. This is an illogical, nay, fanciful urge since I have never really heard them.
[ترجمه ترگمان]این یک میل غیر منطقی است، نه، هوس است، از آنجایی که من هرگز آن ها را نشنیده ام
[ترجمه گوگل]از آنجایی که من هرگز آنها را ندیده ام، این یک اشتباه غیر عقلانی است

13. Nay lass, don't cry.
[ترجمه ترگمان]نه، دختر، گریه نکن
[ترجمه گوگل]نه عزیزم، گریه نکن

14. You are permitted, nay, encouraged to come back as many times as you like.
[ترجمه ترگمان]شما اجازه دارید، نه، به همان اندازه که دلتان می خواهد باز هم برگردید
[ترجمه گوگل]شما مجاز هستید، نه، تشویق شده اید که هر چند وقت یکبار به آنجا برگردید

15. You are permitted, nay encouraged, to come back as many times as your appetite permits.
[ترجمه ترگمان]شما مجاز هستید، نه تشویقم می کنید، نه تشویقم می کنید، تا زمانی که appetite اجازه دهید برگردم
[ترجمه گوگل]شما مجاز هستید، تشویق نمیشوید، تا زمانی که اشتهای شما اجازه می دهد، به عقب برگردید

The nays outnumbered the ayes.

آرای مخالف از آرای موافق بیشتر بود.


wilt thou leave me thus? say nay say nay ...

همین‌طور مرا می‌گذاری و می‌روی ؟ بگو نه بگو نه ...


اصطلاحات

say someone nay

جواب رد به کسی دادن، نه گفتن، نپذیرفتن



کلمات دیگر: