کلمه جو
صفحه اصلی

lecturer


معنی : مدرس، تدریس کننده، سخن ران
معانی دیگر : سخنران (معمولا سر کلاس یا جلسات آموزشی)

انگلیسی به فارسی

مدرس، تدریس کننده، سخنران


استاد، مدرس، تدریس کننده، سخن ران


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who gives lectures, esp. at a college or university.
مشابه: academic

• one who lectures; professor at an academic institution
a lecturer is a teacher at a university or college.

مترادف و متضاد

مدرس (اسم)
teacher, professor, lecturer

تدریس کننده (اسم)
lecturer

سخن ران (اسم)
speaker, spokesman, orator, lecturer

جملات نمونه

1. The lecturer illustrated his point with a diagram on the blackboard.
[ترجمه ترگمان]سخنران نقطه خود را با یک نمودار بر روی تخته سیاه نشان داد
[ترجمه گوگل]سخنران نقطه خود را با یک نمودار در تخته سیاه نشان داد

2. The lecturer is booked for every night of the week.
[ترجمه ترگمان]سخنران هر شب هفته رزرو می شود
[ترجمه گوگل]مدرس برای هر شب از هفته رزرو می کند

3. The lecturer spoke so quietly that he was scarcely audible at the back of the hall.
[ترجمه ترگمان]سخنران چنان آهسته صحبت می کرد که به زحمت از پشت سرسرا به زحمت شنیده می شد
[ترجمه گوگل]سخنران سخنرانی چنان بی سر و صدایی کرد که در پشت سالن به ندرت قابل شنیدن بود

4. The head lecturer was sacked for seducing female students.
[ترجمه ترگمان]سخنران برای اغوای دانشجویان زن اخراج شد
[ترجمه گوگل]سخنران ریاست برای اخراج دانش آموزان دختر بازداشت شد

5. Now he's a lecturer, he thinks he's a real hotshot!
[ترجمه ترگمان]حالا او یک سخنران است، او فکر می کند که او یک نابغه واقعی است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او مدرس است، او فکر می کند او یک شگفت انگیز واقعی است!

6. The lecturer said that civil law was different from criminal law.
[ترجمه ترگمان]سخنران گفت که قانون مدنی متفاوت از قانون جزایی است
[ترجمه گوگل]سخنران گفت که قانون مدنی از قانون کیفری متفاوت است

7. The lecturer overran by ten minutes.
[ترجمه ترگمان]سخنران ده دقیقه به پیشروی ادامه داد
[ترجمه گوگل]سخنران توسط ده دقیقه طول کشید

8. As both a novelist and a university lecturer, she has two strings to her bow.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نویسنده و یک استاد دانشگاه، دو رشته دارد به bow
[ترجمه گوگل]او به عنوان رمان نویس و مدرس دانشگاه، دو رشته برای تعظیمش دارد

9. The lecturer looked down at the sea of faces beneath him.
[ترجمه ترگمان]سخنران به دریا که زیر او نشسته بود نگاه کرد
[ترجمه گوگل]سخنران به دریای چهره های زیر نگاه کرد

10. Applications are invited for the post of Lecturer in French.
[ترجمه ترگمان]درخواست برای پست مدرس زبان فرانسوی دعوت شده است
[ترجمه گوگل]برنامه ها برای پست مدرس در فرانسه دعوت شده اند

11. The lecturer spoke very clearly so that we could hear every word.
[ترجمه ترگمان]سخنران خیلی واضح صحبت کرد که ما بتوانیم هر کلمه را بشنویم
[ترجمه گوگل]سخنران بسیار واضح صحبت کرد تا بتوانیم هر کلمه را بشنویم

12. She's such a fascinating lecturer - I was hanging on to her every word.
[ترجمه ترگمان]او یک سخنران جذاب و جذاب است - هر کلمه را به او می گفتم
[ترجمه گوگل]او چنین استاد برجسته ای است - من هر کلمه ای را به آن آویزان کردم

13. The lecturer continued that civil law was different to criminal law.
[ترجمه ترگمان]سخنران ادامه داد که قانون مدنی با قوانین جنایی متفاوت است
[ترجمه گوگل]مدرس ادامه داد که قانون مدنی با قانون کیفری متفاوت است

14. He was a successful lecturer, much in demand .
[ترجمه ترگمان]او مدرس موفقی بود و تقاضای زیادی داشت
[ترجمه گوگل]او یک مدرس موفق بود که تقاضای زیادی داشت

15. The lecturer tried to settle the audience down.
[ترجمه ترگمان]سخنران سعی کرد که حضار را آرام کند
[ترجمه گوگل]سخنران سعی کرد مخاطب را حل کند

پیشنهاد کاربران

استاد
she is a university lecturer
او استاد دانشگاه است🈹

استاد حق التدریس

معادل assistant professor در سیستم آمریکایی می باشد، یعنی استادیار.


اصولا lecturer یا مدرس، با professor یا استاد دانشگاه متفاوته
مدرس از بیرون فضای دانشگاهی میاد ( شغل یا حرفه خاص ) و براساس اعتبار شغلی و دانش و تجربه ای که کسب کردن، درس ها یا موضوعاتی رو توی دانشگاه، نیمه وقت تدریس میکنن، نزدیک ترین معادلش همون مدرس حق التدریسی است
اما استاد یا پروفسور ( با رده های مختلف مثل استادیار یا استاد تمام ) کسی هست که دکترا داره و توی فضای آکادمیا کار کرده و مقاله منتشر میکنه و تمام وقت توی دانشگاه کار میکنه و حق تصدی هم داره


کلمات دیگر: